دِ استِیل (1917 – 1931 میلادی)

تاریخچه، ویژگی‌های نئوپلاستیسیزم و المنتاریسم

دِ استِیل (که در لغت به معنای سبک است) گروهی از نقاشان، معماران و مجسمه‌سازان هلندی بودند که با انتشار مجله‌ای با همین نام، سعی داشتند عقاید خود پیرامون هنر انتزاعی و طراحی را گسترش دهند.

تصویر روی جلد اولین شماره از مجله دِ استِیل
تصویر روی جلد اولین شماره از مجله دِ استِیل

این گروه توسط تِئو وان دوسبرگ (Theo van Doesburg) (1931 – 1883 میلادی) ایجاد شد. پیت ماندریان (Piet Mondrian) (1944 – 1872 میلادی)، بارت وَن دِر لِک (Bart van der Leck) (1958 – 1876 میلادی) نقاش و طراح اهل یوتِرِکت (شهری در هلند)، جورج وَنتونگِرلو (Georges Vantongerloo) (1965 – 1886 میلادی)، مجسمه‌ساز اَنتوِرپ (شهری در بلژیک)، فِرِدریچ ووردِمبِرگ-گیلدوارت (Friedrich Vordemberge-Gildewart) (1962 – 1899 میلادی) نقاش آلمانی و معماران گِریت ریتوِلد (Gerrit Rietveld) (1964 – 1888 میلادی) و جِی جِی پی اود (J.J.P. Oud) (1963 – 1980 میلادی) از اعضای کلیدی آن بودند.

تصویر پیت ماندریان، 1906 میلادی
تصویر پیت ماندریان، 1906 میلادی

در ابتدا، دِاستِیل به توسعه مفهوم نِئوپلاستیسیزِم (Neo-Plasticism) یا نوشکل‌آفرینی که توسط ماندریان ارائه شده بود، پرداخت؛ ولی از سال 1921 میلادی، وان دوسبرگ به گسترش ایده‌های دادا (Dada) پرداخت و گونه‌ای بازبینی شده از نئوپلاستیسیزم تحت عنوان اِلمنتاریسم ((Elementarism)، المنتاریسم محدود به استفاده از خطوط عمودی و افقی نبوده و خطوط مورب نیز در آن استفاده می‌شود) را ارائه داد. این موضوع، منجر شد ماندریان گروه را ترک کند. یکی از تاثیرات اساسی و بنیادین دِاستِیل بر جنبش‌های هنر‌مدرن (Modern Art)، معماری و هنر‌های کاربردی نظیر تایپوگرافی و طراحی مبلمان است.

نمونه اثر تِئو وان دوسبرگ
نمونه اثر تِئو وان دوسبرگ

پیشینه

دِ استِیل زاییده افکار نقاش، طراح، نویسنده و منتقد هلندی، تِئو وان دوسبرگ بود. زمانی که وی در ارتش خدمت می‌کرد، نقاشی‌های ماندریان که منطبق بر ایده‌آل‌های خودش بود را مشاهده نمود. پس از آن، وان دوسبرگ موفق شد ماندریان را در موزه اِستِدریت (Stedelijk) در شهر آمستردارم ملاقات کند و پس از گفت‌و‌گوهای بسیار، آن‌ها گروه هنری دِاستِیل را بنیان نهادند. در مدت مشابه، آن‌ها اقدام به راه‌اندازی مجله دِ‌استِیل به سردبیری وان دوسبرگ نمودند که ماندریان در آن چندین مقاله منتشر نمود. اگرچه تیراژ منتشر شده‌ی این مجله در هر نوبت، به ندرت از 300 نسخه بیشتر می‌شد، ولیکن به میزان قابل توجهی خواننده داشت و به صورت گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفت.

پس از مدتی، تعداد اعضای گروه دِاستِیل به صورت فزاینده‌ای زیاد شد. علاوه بر افرادی که پیشتر معرفی شدند، شخصیت‌های نقاش نظیر ویلموس هوزار (Vilmos Huszar) (1960 – 1884 میلادی)، آمِدِز اوزِنفانت (Amedee Ozenfant) (1966 – 1886 میلادی)، مارلو ماس (Marlow Moss) (1958 – 1890 میلادی)، ژان گورین (Jean Gorin) (1981 – 1899 میلادی)، ژان هِلیون (Jean Helion) (1987 – 1904 میلادی)، بورگوین دیلِر (Burgoyne Diller) (1965 – 1906 میلادی)، ایلیا بولوتوفسکی (Ilya Bolotowsky) (1981 – 1907 میلادی) و مَکس بیل (Max Bill) (1994 – 1908 میلادی) و معماران نظیر روبِرت وَنهوف (Robert van ‘t Hoff) (1979 – 1887 میلادی)، جَن ویلز (Jan Wils) (1972 – 1891 میلادی) و کورنِلیس وَن اِستِرن (Cornelis van Eesteren) (1981 – 1897 میلادی) به عضویت این گروه درآمدند.

تمامی اعضا، مانیفست (بیانیه رسمی) گروه را مبنی بر متعهد بودن به نئوپلاستیسیزم (که ماندریان بنا نهاده بود)، امضا کردند. علاوه بر آنچه اشاره شد، این گروه تحت تاثیر عوامل دیگری نیز قرار گرفت: نظیر کوبیسم پیکاسو و براک (Picasso and Braque)، ساخت‌گرایی تالین (Tatlin)، سوپره‌ماتیسم ماوِلیچ (Malevich)، کارهای تئوری (نَظری) مانند «تصویری جدید از جهان (1915 میلادی)» و «اصول ریاضیات هنری (1916 میلادی)» از اِم اِچ جِی شونماکِرز (M.H.J. Schoenmaekers) و همچنین طرح‌های معماری فِرانک لوید رایت (Frank Lloyd Wright) (1959 – 1867 میلادی).

ویژگی‌ها

نئوپلاستیسیزم (به معنی هنر مدرن) بر مبنای این ایده استوار است که هدف اصلی هنر بازنمایش اجسام واقعی نیست؛ بلکه بیان مطلق زندگی است. در شماره‌های نخست مجله دِاستِیل، ماندریان تلاش کرد تئوری نئوپلاستیسیزم را در قالب هنر پیکتوریال (پیکرنگاری، Pictorial Art) ارائه دهد. در سال 1920 میلادی، وی کتابی تحت عنوان «نئوپلاستیسیزم» (Le Neo-Plasticisme) منتشر نمود.

اتاق نئوپلاستیک، موزه هنر در لودو
اتاق نئوپلاستیک، موزه هنر در لودو

هدف او، انتشار و گسترش پارادایم طراحیِ جدیدی با رویکرد توازن و نظم از طریق کاهش ضروریات نظیر فرم و رنگ بود. ماندریان در رد هنر طبیعت‌گرایانه، می‌نویسد: «این هنرِ جدید، بیان خود را در انتزاعی از فرم و رنگ (یعنی در خطوط مستقیم و تعریفی از رنگ‌های اصلی) می‌یابد». در واقع، ایده ارائه شده در نئوپلاستیسیزم او یک نوع آرمانی از هنر انتزاعی بود که فقط می‌توانست در ناب‌ترین شکل‌ها بیان شود. بنابراین تنها از مربع و مستطیل، خط‌های افقی و عمودی، رنگ‌های اصلی (قرمز، زرد و آبی) در قالب پلان‌های سفید، سیاه و خاکستری می‌توان استفاده کرد.

در نقاشی، این اصول در کارهایی نظیر ترکیب‌بندی اَریثمِتیش (Arithmetische Compositie) (1924 میلادی) و ترکیب‌بندی شماره هفت (Neo-Plasticism – Composition VII) (1917 میلادی) اثر وان دوسبرگ و ترکیب‌بندی A (Composition A) (1929 میلادی)، ترکیب‌بندی با آبی و زرد (Composition With Blue And Yellow) (1932 میلادی) و ترکیب‌بندی با زرد، آبی و قرمز (Composition with Yellow, Blue, and Red) (42-1937 میلادی) اثر ماندریان جلوه می‌کند. همچنین در معماری این سبک در اثر خانه ریتوِلد شرودِر (Rietveld Schroder House) و در مبلمان، در صندلی قرمز و آبی (Red and Blue Chair) نمایانگر است.

ترکیب‌بندی با قرمز، زرد و آبی
ترکیب‌بندی با قرمز، زرد و آبی
ترکیب‌بندی اَریثمِتیش
ترکیب‌بندی اَریثمِتیش
خانه ریتوِلد شرودِر
خانه ریتوِلد شرودِر
صندلی قرمز و آبی
صندلی قرمز و آبی

پیشرفت‌های دِ استِیل

از سال 1921 میلادی، مشکلاتی در میان اعضای گروه ایجاد شد، زمانی که وان دوسبرگ زمان بیشترِ خود را به مدرسه باهاوس (Bauhaus) که توسط والتِر گروپیوس (Walter Gropius) و دیگر ساخت‌گرایان روسی تاسیس شده بود، اختصاص داد.

مدرسه باهاوس

علاوه بر آن، برقراری دوستی با کورت شوویتِرز (Kurt Schwitters) (1948 – 1887 میلادی) و پروژه هانووِر دادا (Hanover Dada) و ترویج دادا در بازدیدی که با هم از هلند در سال 1992 میلادی داشتند، این موضوع را تقویت کرد. وی همچنین پذیرفت برخی مقالات نظری از متفکران دادایسم (Dadaists) نظیر شوویتِرز و تریستان زارا (Tristan Tzara) (1963 – 1896 میلادی)، رائول هاویسمَن (Raoul Hausmann) (1971 – 1886 میلادی) و ژان آرپ (Jean Arp) (1966 – 1886 میلادی) را چاپ کند و یک نشریه را به چاپ مطلبی تکمیلی تحت عنوان مِکانو (Mecano) در حوزه دادایستم/ساخت‌گرایی در مجله دِاستِیل اختصاص داد.

علی‌رغم اینکه وی این مطلب را با نام مستعار چاپ نمود، ولی در داخل گروه انتقادهایی را برانگیخت. در سال 1924 میلادی، زمانی که وان دوسبرگ خط‌های مورب را نیز در طراحی نئوپلاستیسیزم تحت عنوان المنتاریسم (Elementarism) وارد نمود، ماندریان از گروه جدا شد. تا اینجا، اقدامات وان دوسبرگ انسجام درونی گروه را متزلزل کرده بود ولی با این وجود، کماکان دِاستِیل توانسته بود در هلند و آلمان، تاثیرگذاری خود را داشته باشد. در سال 1930 میلادی، وان دوسبرگ هنر کانکریت (جنبش هنری با تاکید شدید بر انتزاع هندسی، Concrete Art) را معرفی نمود؛ اما در سال‌ بعد آن از دنیا رفت. حتی پس از مرگ وی، سبک انتزاعی جدیدی برگرفته از هنر کانکریت بود پدید آمد که مشتق شده از باقی‌مانده‌های دِاستِیل و فوتوریسم، بود.

میراث

باید صادقانه بیان نمود که سبک دِاستِیل بر حوزه نظری بیشتر از حوزه اجرا در هنر مدرن تاثیر گذاشت، با این وجود تاثیر آن بر توسعه نقاشی‌های هندسی، معماری و هنرهای کاربردی، بسیار عمیق بود. می‌توان نشانه‌های این اثرگذاری را بر کارهای حاصل از مدرسه باهاوس و سبک بین‌المللی معماری نوین که بسیاری از معماران آمریکایی از آن استفاده کردند و حاصل تاثیرگذاری معمار سابق باهاوس، لودویگ میس ون در روهه (Ludwig Mies van der Rohe) که به شیکاگو نقل مکان کرد، مشاهده نمود.

نمونه آثار

امروزه آثار بسیار متعددی که حاصل سبک دِ استِیل هستند را می‌توان در برترین موزه‌های هنری دنیا یافت. به عنوان مثال می‌توان به موزه هنرهای معاصر (MoMA: The Museum of Modern Art) در نیویورک، موزه گِمِینت (Gemeentemuseum) در شهر هِیگ هلند، موزه اِستِدریت در شهر آمستردارم، موزه مرکزی یوترِک (Utrecht) در هلند (که بزرگترین مجموعه‌ی هنری ریتوِلد (Rietveld) را در اختیار دارد) اشاره نمود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *