مقدمه
باهاوس، کلمه آلمانی برای “خانه ساختمان”، اشاره به ایالت باهاوس، یک مدرسه طراحی آلمانی است که در وایمار توسط والتر گروپیوس (1969-1969) تأسیس شد که از سال 1919 تا 1933 فعالیت می کرد و تلفیقی از هنر و صنایع دستی را آموزش می داد. این دانشگاه به دلیل رویکرد مدرنیستی خود به آموزش هنر، که شکاف سنتی بین هنرهای “زیبا” و “کاربردی” را کنار گذاشت و رابطه بین هنر، طراحی و تکنیکهای تولید صنعتی را بازتعریف کرد، مشهور شد.
به طور خاص، مأموریت آن طبق گفته گروپیوس، تصور و ایجاد ساختمان جدید آینده، ترکیبی از معماری، مجسمهسازی و نقاشی در یک شکل واحد بود، که مستلزم آموزش صنف جدیدی از صنعتگران بود، بدون اینکه تفاوتهای طبقاتی از هم جداکننده صنعتگران و صنعتگران باشد. هنرمندان به طور خلاصه، باهاوس دانشآموزانی را آموزش داد که به همان اندازه با طراحی، هنر و روشهای تولید انبوه راحت باشند.
مدرسه در سه مکان متوالی فعالیت می کرد (1) وایمار (1925-1919); (2) دسائو (1932-1925); (3) برلین(1933-1932)، زیر نظر سه مدیر مختلف والتر گروپیوس (1927-1919)؛ هانس مایر (1930-1927)؛ میس ون در روه (1933-1930)، تا اینکه سرانجام توسط دولت نازی بسته شد. علیرغم یک سری تغییراتمداوم در مکان، کادر آموزشی، برنامه درسی و زیبایی شناسی آموزشی، مدرسه باهاوس موفق شد شهرت بین المللی برای کارهای نوآورانه در زمینه معماری، طراحی داخلی، طراحی صنعتی و صنایع دستی ایجاد کند.
ریشه های باهاوس
باهاوس در برابر پسزمینهای از آزمایشهای رادیکال در همه هنرها متولد شد، و میل جدیدی به هنر برای برآوردن نیازهای جامعه (همانطور که توسط جنبش هنر و صنایع انگلیسی که توسط طراح قرون وسطایی ویلیام موریس تأسیس شد، مطرح شد.) به ویژه در طراحی صنعتی و داخلی. خوشبختانه، از سال 1907، انجمن کار آلمان (انجمن معتبر طراحان ملی آلمان) به طور فعال آشتی و صنعت را ترویج می کرد، بنابراین چندین نوآوری طراحی که به طور سنتی با باهاوس مرتبط بود، پیش از تأسیس باهاوس تا حدی در آلمان توسعه یافته بود. یکی از چهره های برجسته اتحادیه کار معمار جوانی به نام والتر گروپیوس بود.
گروپیوس که به شدت تحت تأثیر معمار، پروفسور و پیشگام صنعت، پیتر بهرنس (1940-1868) بود، به وحدت هنرهای تجسمی، صنایع دستی و معماری اعتقاد داشت و به دنبال هر فرصتی برای گنجاندن عناصر خلاقانه خاص در طرحهای ساختمانی خود بود. با کار مشترک خود در سالن توربین AEG در برلین و کارخانه فاگوس مربیان باهاوس نیز تحت تأثیر طرحهای مدرنیستی قرار گرفتند، بهویژه معماری «مدرسه پریری» فرانک لوید رایت (1959-1867)، که نمونههایی از ایده های باهاوس را می توان معبد وحدت (1908)، خانه رابی (1910) و خانه آبشار (1937-1936) دانست.
تاریخچه باهاوس
وایمار (1919-1925)
در سال 1919 والتر گروپیوس مؤسسه هنرهای زیبای وایمار (دانشکده هنرهای زیبا) و مدرسه هنر و صنایع دستی وایمار (آموزشگاه هنر و صنایع دستی) را ادغام کرد تا باهاوس را تأسیس کند. برای شروع، گروپیوس نقاش سوئیسی، یوهانس ایتتن، نقاش آلمانی-آمریکایی لیونل فاینینگر و مجسمهساز آلمانی گرهارد مارکس را به خدمت میگیرد که به همراه خود به کادر آموزشی تمام وقت مدرسه تبدیل میشود.
سال بعد، او اسکار شلمر، نقاش، مجسمهساز و طراح آلمانی و پل کلی نقاش سوئیسی، و در سال 1922، واسیلی کاندینسکی، نقاش روسی، و اللیسیتزکی، هنرمند و معمار سازهگرای روسی (به طور موقت) را اضافه کرد. (چند نفر از این مربیان در هنر بتن – هندسه انتزاعی – نقاشی، چاپ و طراحی استاد هستند.)
گروپیوس در دفترچه خود سه هدف اصلی را تدوین میکند: (1) متحد کردن همه هنرها برای اجازه دادن به نقاشان، مجسمهسازان و صنعتگران برای کار هماهنگ روی پروژههای تعاونی. (2) ارتقاء وضعیت صنعتگرانی که هنرهای کاربردی و هنرهای تزئینی را انجام می دهند به همان سطحی که در هنرهای زیبا دست دارند. (3) برای حفظ ارتباط نزدیک با رهبران صنایع و صنایع اصلی در کشور، برای اطمینان از عملکرد مدرسه مطابق با نیازهای اولیه آنها.
گروپیوس به شدت به سنت گوتیک و رنسانس معتقد است که کارهای ساختمانی معماری چارچوب کلیدی برای تمام فعالیتهای خلاقانه است. برای مثال، او کلیساها را به عنوان نمونههای کاملی از همکاری هنری بین معماران، طراحان، مجسمهسازان، نقاشان و صنعتگرانی که در شیشههای رنگی، منبت کاری، هنر موزاییک، فلزکاری، نسخ خطی تذهیبشده، گچکاری تزئینی و سنگکاری فعالیت میکنند، نگه میدارد. به عقیده او، معماران، نقاشان، مجسمهسازان و سایر صنعتگران باید بار دیگر ماهیت هنری ترکیبی یک ساختمان را درک کنند، نه اینکه همچنان با تولید «هنر اتاق نشیمن » منحرف شوند.
این ماموریت باهاوس است که یک «طراح جهانی» تربیت کند که بتواند با خلاقیت برابر در زمینههای معماری، صنایع دستی یا صنعت کار کند. گروپیوس به درستی باوهاوس را به مدرسه ای مبتنی بر کارگاه تبدیل می کند، با کلاس هایی که به طور مشترک توسط هنرمندان و استادکاران اداره می شود تا تمایز استاندارد بین هنرهای زیبا و کاربردی حذف شود. یکی دیگر از تأثیرات مهم در وایمار یوهانس ایتن است که «دوره مقدماتی» را تدریس می کند.
همه دانشجویان موظفند با یک دوره 6 ماهه که اصول فرم، رنگ و ویژگی های مواد مختلف را پوشش می دهد و شرکت کنندگان را تشویق به توسعه خلاقیت خود می کند، تحصیل خود را آغاز کنند. ایتن اساساً یک مرد “هنرهای زیبا” است که ایده های آموزشی او به شدت تحت تأثیر اکسپرسیونیسم آلمانی است، به ویژه گروه سوارکار آبی(سوارکار آبی نام گروهی از هنرمندان هیجاننمای آلمانی در سال ۱۹۱۱ بود،نماینده اوج اکسپرسیونیسم آلمان بهشمار میآید.)
در مونیخ و اکسپرسیونیست اتریشی اسکار کوکوشکا (1980-1886). نفوذ ایتن منجر به استخدام واسیلی کاندینسکی (بنیانگذار سوارکار آبی) می شود که پس از آن ایتن به زودی مجبور به استعفا می شود. جانشین او طراح مجارستانی لازلو موهولی-ناگی شد که (با تایید گروپیوس) دوره مقدماتی را تغییر داد تا زیباییشناسی هنرهای کاربردی قویتری را منعکس کند.
1919
در ابتدا، آموزش هنر در کلاس های معلم شروع می شود، در حالی که دوره های کاردستی در کارگاه ها برگزار می شود: دوره های اولیه شامل فلزکاری، صحافی، بافندگی، چاپ و نقاشی است. هیچ کلاس معماری ارائه نمی شود، اگرچه تدریس فردی در دسترس بود.
1920
کارگاه های دیگری نیز اضافه شد: مجسمه سازی روی چوب و سنگ، سفال، کابینت سازی، نقاشی روی شیشه و دیوارکشی. در این بازه زمانی برنامه درسی به طور گسترده با یک کارآموزی صنایع دستی مطابقت داشت.
1921
تئو ون دوزبورگ، رهبر جنبش طراحی هلندی د استیل(با نام نئوپلاستیسیسم یا نوشکلآفرینی هم شناخته میشود، یک جنبش هنری بود)، در باهاوس سخنرانی میکند و گرایشهای اکسپرسیونیستی و جهتگیری صنایع دستی مدرسه را مورد تردید قرار میدهد. او از مفهوم جدیدی از طراحی سازهگرا حمایت میکند که قادر به تولید انبوه کارآمد است.
1922
گروپیوس با تجدید ساختار مفهوم اصلی خود از باهاوس پاسخ می دهد که از این پس تمرکز بر ایجاد طرح هایی است که با تولیدات صنعتی هماهنگ شوند. اولین نمایشگاه باهاوس از آثار دانشجویان در ماه آوریل افتتاح شد. در این زمان، کارگاههای بافندگی و سفالگری مدرسه نقشی پیشرو را ایفا میکنند، زیرا تنها آنها هستند که از طریق فروش آثار خود سهم بسزایی در حفظ و نگهداری مدرسه داشتند.
1923
موزه هنر و صنایع دستی زوریخ نمایشگاهی با آثاری از کارگاه های باهاوس برگزار می کند. علاوه بر این، مدرسه در نمایشگاه لایپزیگ شرکت می کند و مواد بافته شده، سرامیک و فلزکاری خود را به نمایش می گذارد. در ماه آگوست، یک هفته نمایشگاه، سخنرانی و رویدادهای دیگر در باهاوس برگزار می شود.
این مدرسه تبلیغات گسترده ای را برای محصولات کارگاهی خود، معماری گروپیوس دریافت می کند – از جمله خانه آزمایشی ام هورن در وایمار که توسط کارگاه های مدرسه مجهز شده است. گروپیوس شعار جدید باهاوس “هنر و فناوری – یک وحدت جدید” را ابداع می کند – که منعکس کننده اولویت تولید مکانیزه است، که به کلمه کلیدی جدید برای همه فعالیت های باهاوس تبدیل می شود.
1924
سالی نامشخص که تحت سلطه کشمکش های سیاسی بر سر مسائل مالی بود. باهاوس هنوز به بودجه عمومی ایالت تورینگن وابسته بود. در فوریه 1924، دولت ناسیونالیست تازه منتخب بودجه مدرسه را به نصف کاهش داد و در نهایت یک سال بعد تعطیل شد. در همین حال، گروپیوس تأسیس «حلقه دوستان باهاوس» را سازماندهی می کند تا از مدرسه طراحی حمایت کند. اعضای آن شامل چهره های برجسته ای مانند مارک شاگال، آلبرت انیشتین و گرهارت هاپتمن هستند.
باهاوس در دسائو 1932-1925
1925
باهاوس در دسائو، در گروهی از ساختمانهای طراحی شده توسط گروپیوس بازگشایی میشود. در ماه مارس، شورای شهر دسائو، باهاوس را به عنوان یک مدرسه شهری پذیرفت. شروع کلاس ها از ابتدای آوریل بود. نه کارگاه های سفالگری و نه کارگاه های مجسمه سازی با چوب و سنگ در دسائو تکرار نشده اند.
گروپیوس یک برنامه طراحی علمی جدید را برای ایجاد یک توسعه مسکن مدرن اعلام می کند که همه چیز را از ساده ترین اقلام خانگی تا ساختار کامل را در بر می گیرد. در ماه ژوئن، اولین کتاب های باهاوس توسط گروپیوس، موهولی-ناگی، کلی، کاندینسکی و پیت موندریان منتشر می شود که متعلق به یک شرکت تازه تاسیس به نام باهاوسCo.Ltd بود.
1926
در ماه اکتبر، وضعیت مدرسه به طور رسمی ارتقا یافت. اساتید هنر به استادی ارتقا یافتند. از آن پس باهاوس عنوان فرعی “مدرسه طراحی” را داشت. دوره آموزشی باهاوس معادل تحصیل در دانشگاه شد و به دیپلم باهاوس منجر شد. در ماه دسامبر، ساختمان مدرسه جدید و دیدنی باهاوس در دسائو که توسط گروپیوس طراحی شده و توسط کارگاه های خود مدرسه تجهیز شده است افتتاح شد. این مدرسه که به سبکی بسیار شبیه به طرح های لوکوربوزیه معاصر گروپیوس (1965-1887) ساخته شده است، به سرعت توجه و شهرت بین المللی را به خود جلب می کند.
1927
در آوریل، دپارتمان معماری زیر نظر معمار سوئیسی هانس مایر (1954-1889)، شریک معماری گروپیوس، راه اندازی شد.
1928
گروپیوس از عنوان مدیر باهاوس استعفا می دهد تا روی کار معماری خود تمرکز کند، او مایر را به عنوان جانشین خود معرفی می کند. این مسئله نتایج متفاوتی را به همراه داشت. از یک طرف، مایر بر خرید دو کمیسیون مهم ساختمانی توسط باهاوس نظارت می کند: پنج بلوک آپارتمان در شهر دسائو، و دفتر مرکزی مدرسه فدرال اتحادیه های کارگری آلمان (ADGB) در برنائو.
روش بسیار منطقی مایر همراه با استفاده از اجزای معماری استاندارد برای کاهش هزینه ها، ترکیب جذابی را به اثبات می رساند و باهاوس به درستی اولین سود خود را در سال بعد به دست می آورد.
متأسفانه مایر یک شخصیت بسیار سیاسی بود. او که یک کمونیست متعهد بود، لحن سیاسی قوی را وارد برنامه درسی تدریس می کند. دانشجویان در سیاست چپ فعال می شوند. علاوه بر این، مایر تلاش می کند تا یک برنامه مبادله با وخوتماس، مدرسه هنری دولتی روسیه و معادل باهاوس، راه اندازی کند.
این باعث خشم بیشتر نازی ها (NSDAP) و سیاستمداران محافظه کار می شود. مدل های لوازم خانگی باهاوس برای تولید انبوه توسط دو تولید کننده نور استفاده می شود. سایر تولیدکنندگان نساجی با چندین طرح بافت باهاوس همین کار را انجام می دهند. تعداد دانشجویان باهاوس به 166 نفر می رسد. حلقه دوستان باهاوس درآن زمان 460 عضو داشت.
1929
در بهار، موزه هنر و صنایع دستی بازل نمونهای از آثار دانشجویان باهاوس را به نمایش میگذارد. در ماه جولای، کارگاههای فلزی، کابینتسازی و نقاشی دیواری در یک بخش تکمیلی تحت نظر پروفسور آلفرد آرنت ترکیب میشوند. این امر تقدم معماری را تقویت می کند: باهاوس ساختمان هایی را طراحی می کند که سپس توسط کارگاه های خود تجهیز می شوند. در اواخر سال باوهاوس یک بخش عکاسی افتتاح می کند.
1930
فعالیت های سیاسی مایر در نهایت بیش از حد ثابت می شود. او توسط گروپیوس اخراج شد و نماینده مشهور مینیمالیسم (“کمتر، بیشتر”) – معمار لودویگ میس ون در روهه (1969-1886) جانشین او شد. ون در روه برنامه درسی را به پنج بخش بازسازی می کند: ساختمان، طراحی داخلی، بافندگی، عکاسی و هنرهای زیبا.
این برنامه دارای جدول زمانی یکپارچه تر است و به پنج ترم کوتاه شده است. کلاس های معماری اهمیت بیشتری پیدا می کنند و به شدت به سمت مسائل زیبایی شناسی گرایش دارند. اهمیت طراحی صنعتی، کاهش یافته است.
2-1931
علیرغم تلاشهای میس ون در روهه برای خلاصی از چهره سیاسی چپگرای مدرسه، نازیهای محلی به مبارزات انتخاباتی و پیروزی در انتخابات نوامبر 1931 بر اساس قولشان مبنی بر بستن باهاوس پیروز شدند.
1932
در ماه اکتبر، شورای شهر دسائو دستور بسته شدن باهاوس را صادر کرد.
باهاوس در برلین 1933-1932
میس ون در روهه با استفاده از وجوه حاصل از فروش حق امتیاز باهاوس، یک کارخانه تلفن از کار افتاده را در استگلیتز برلین اجاره می کند و در آنجا مدرسه را به عنوان یک موسسه خصوصی بازگشایی می کند. با 14 دانش آموز، همراه با کارکنان کاندینسکی، یوزف آلبرز، هیلبرسایمر، رایش، و پترهانس، حدود 6 ماه باقی ماند تا سرانجام نازی ها آن را در آوریل 1933 تعطیل کردند. میس ون در روهه از آلمان اخراج شد.
معماری باهاوس
در سال 1927 بود که باهاوس شروع به ارائه کلاس های معماری کرد، بنابراین طرح های سبک “باهاوس” از سال 1919 تا 1927 تولید شد – مانند طراحی مسابقه برای برج تریبون شیکاگو، خانه سامرفلد (برلین)، خانه اوت (برلین). خانه آئورباخ (ینا) و ساختمانهای مدرسه باهاوس در دسائو در سال 1926 – کار انحصاری گروپیوس بود.
خروجی دانشجویان باهاوس در این دوره برای تکمیل و تجهیز طرحهای معماری این ساختمانها و شامل اتمامهای داخلی و کارهای صنایع دستی مانند کابینت، صندلی و سفال بود. در زمان مایر، باهاوس دو سفارش اصلی معماری را به دست آورد و اینها نیز به طور کامل توسط محصولات کارگاهی تجهیز شدند. در زمان میس ون در روهه، مدرسه هیچ کمیسیون طراحی دیگری دریافت نکرد.
اگرچه باهاوس سبک خاصی از طراحی معماری استاندارد شده رایج را ترویج کرد – ایده هایی که چندین معمار حرفه ای دیگر در سراسر آلمان به اشتراک می گذارند – خود را در مجتمع های مسکونی کارگری درگیر نکرد. توسعه پروژه های مسکن در مقیاس بزرگ برای کارگران اولویت اصلی گروپیوس، مایر یا میس نبود. این نوع کار معماری در واقع توسط معماران شهر غیر باهاوس مانند هانس پوئلزیگ، برونو تاوت و به ویژه ارنست انجام می شد، که با انرژی به وعده یک «مسکن حداقلی» که در قانون اساسی جدید وایمار نوشته شده بود، پاسخ دادند و هزاران خانه را ساختند.
واحدهای مسکونی مترقی اجتماعی به ترتیب در دسدن، برلین و فرانکفورت سبک طراحی تجسم شده توسط والتر گروپیوس به عنوان سبک بین المللی معماری مدرن شناخته شد و بعداً به ایالات متحده گسترش یافت، جایی که توسط میس ون در روه (1969-1886) و سایر مهاجران اروپایی مانند ریچارد نوترا (1892-1970) توسعه یافت.
نقاشی باهاوس
در حالی که معماری همیشه بالاترین هدف آموزش باهاوس بوده است، برای شروع، کارکنان تقریباً تماماً از نقاشان تشکیل شده بودند: اول، لیونل فاینینگر و ایتن سپس موچه، شلمر، کلی، کاندینسکی و موهولی-ناگی. این معلمان برجسته سطحی از شهریه فنی و سبک را ارائه کردند که به ندرت با آن برابری می شد. درست از همان ابتدا، بیشتر دانش آموزان دست خود را در نقاشی و طراحی – به روشی غیر آکادمیک – امتحان کردند. هدف اصلی این بود که به جای یادگیری نحوه نقاشی استادان قدیمی، خلاقیت دانشآموز را برانگیخت و تند کرد.
چاپ باهاوس / هنر گرافیک
کارگاه چاپ تنها زمانی کار می کرد که مدرسه در وایمار قرار داشت. مدیر هنری آن لیونل فاینینگر و صنعتگر ناظر آن لیتوگراف کارل زابیتزر بود. برای استفاده کارمندان و دانشآموزان، «دوازده نقوش چوبی» فاینینگر و همچنین نمونهکاری از مدرسه دولتی باهاوس را تولید کرد و یک پروژه گرافیک اروپایی جدید را آغاز کرد که تمام گرایشهای اصلی آوانگارد بینالمللی را برجسته میکرد – از آیندهگرایی تا دادا، ساخت گرایی و سوررئالیسم.
علاوه بر این، کارگاه چاپ سفارشات خارجی مانند تولید لیتوگرافی برای پیت موندریان و الکساندر رودچنکو را به عهده گرفت. این کارگاه همچنین از طریق طراحی پوستر و طراحی تایپوگرافی برای پروژه های داخلی مختلف، پیشگام اولیه تایپوگرافی و هنر گرافیک بود. اینها شامل تولید کارت پستال های باهاوس بود – که به طور گسترده به عنوان مینیاتورهای گرافیکی اصلی توزیع می شد – که حروف و تصویر آنها به یک رسانه تبلیغاتی مهم برای مدرسه تبدیل شد.
مجسمه باهاوس
در دوره وایمار، دو کارگاه مجزای مجسمه سازی در باهاوس کار می کردند: یکی برای سنگ کاری، دیگری برای کنده کاری روی چوب. برای شروع، یوهانس ایتن هر دو را مدیریت کرد و در سال 1922 اسکار شلمر جانشین او شد. استاد ناظر (که بعدها به خاطر ست شطرنج به سبک باهاوس معروف شد) مجسمه ساز جوزف هارتویگ بود. در دسائو یک کارگاه واحد در سال 1925 توسط جوست اشمیت راه اندازی شد.
در وایمار، با توجه به تمرکز بر معماری، دانشجویان عمدتاً بر روی مجسمه سازی معماری کار می کردند. به عنوان مثال، در سالهای 1922-1921، کارگاه چوب نقش برجستهها و هوسهای چوبی را برای خانه آدولف سامرفلد که توسط گروپیوس و مایر طراحی شده بود ایجاد کرد، در حالی که در سالهای23-1922 کارگاه سنگ تزئینات دیواری را برای ساختمانهای مدرسه خود باهاوس تولید کرد. اگر تأکید اولیه در وایمار بر کار هنری آزاد بود، کلاسهای مجسمهسازی در دسائو بیشتر بر جنبههای آموزشی متمرکز بود. کارگاه یوست اشمیت یک دوره مقدماتی در مجسمه سازی ارائه کرد، در حالی که دانشجویان همچنین طراحی صحنه، ایجاد ماکت و همچنین مجسمه سازی معماری را بررسی کردند.
هنرهای کاربردی باهاوس
پس از نمونه قبلی ویلیام موریس در انگلستان، طرح های گرافیکی برای طیف وسیعی از هنرهای تزئینی به طور گسترده توسط دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. جالب اینجاست که سودآورترین محصول ملموس باهاوس کاغذ دیواری آن بود. همچنین، همانطور که دیدیم، مدلهای بافندگی باهاوس توسط تولیدکنندگان پیشرو برای تولید انبوه، و همچنین چندین یراق آلات برقی آن مورد استفاده قرار گرفت. باهاوس همچنین در طراحی مبلمان مدرن سرآمد بود. صندلی کنسول توسط طراح هلندی مارت استام، و صندلی واسیلی کاندینسکی، طراحی شده توسط مارسل بروئر دو نمونه قابل توجه هستند.
میراث باهاوس
اکثر مورخان هنر اذعان دارند که رویکرد باهاوس در طراحی تأثیر عمدهای بر هنر و معماری در سراسر اروپای غربی، آمریکای شمالی و اسرائیل داشت، به ویژه به این دلیل که بسیاری از معلمان تأثیرگذار آن از آلمان گریختند و پستهای تدریس را در خارج از کشور انتخاب کردند. والتر گروپیوس و مارسل بروئر در دانشکده طراحی دانشگاه هاروارد تدریس کردند و بر افرادی مانند آی ام پی، لارنس هالپرین و پل رودولف و دیگران تأثیر گذاشتند.
هربرت بایر یک نمایشگاه بزرگ از آثار باهاوس را در موزه هنر مدرن نیویورک در 1938 سازماندهی کرد. میس ون در روهه به شیکاگو نقل مکان کرد، جایی که از حمایت فیلیپ جانسون (2005-1906) – یکی از تأثیرگذارترین معماران آمریکایی زمان خود، که بعداً با او ساختمان برجسته سیگرام را طراحی کرد – لذت برد و به یکی از چهرههای برجسته تبدیل شد. در معماری آمریکایی؛ موهولی-ناگی نیز در شیکاگو ساکن شد و مدرسه نیو باهاوس را با والتر پاپکه بشر دوست تأسیس کرد.
ورنر دروز، چاپگر و نقاش باهاوس در دانشگاه کلمبیا و دانشگاه واشنگتن سنت لوئیس تدریس می کرد، در حالی که جوزف آلبرز در کالج تجربی و تأثیرگذار بلک مونتین، قبل از ریاست دپارتمان معماری و طراحی در دانشگاه ییل، سخنرانی می کرد. او به دلیل هنر غیر عینی خود – یعنی مجموعه نقاشی های ادای احترام به میدان- به شهرت جهانی رسید.
مجموعه های مهم هنر و طراحی باهاوس
– باهاوس-بایگانی، موزه طراحی ، برلین.
– موزه بوش ریزینگر، دانشگاه هاروارد
– موزه هنرهای زیبا سانفرانسیسکو
– موسسه هنر مینیاپولیس
– مرکز پل کلی، برن، سوئیس
منابع
- نردیش