برای تعریف معماری اسلامی ابتدا باید چهارچوب نگاه هنر اسلامی را بشناسیم. به صورت خلاصه و چکیده هنر اسلامی نگاهی ما فوق عالم مادی دارد و دنباله روی فطرت انسان است. هنر اسلامی توجهی به ظاهر و عینیت ندارد و همواره در جستجوی ماهیت پدیده هاست.
به دنبال معماری اسلامی ابتدا باید مفهوم معماری را مشخص کنیم. به صورت کلی واژه معماری به فرآیند ساماندهی فضا و محصول نهایی این ساماندهی نسبت داده می شود. معماری اسلامی که برگرفته از تفکر و هنر اسلامی است، به دنبال عبارتی تحت عنوان معماری مقدس است که در آن نگاه به معماری فرا تر از دیده هاست و در هر دو مرحله فرآیند ساماندهی و محصول این فرآیند در جستجوی جانمایه و حقیقت آنهاست.
برای بررسی دقیق تر و تعریف چهارچوبی برای شناخت آن، از نگاه فارابی در کتاب احصاءالعلوم استفاده کردیم. از آنجا که در زمان زیست این اندیشمند رواج داشته است، تعاریف او را می توان با معماری اسلامی منطبق دانست که از نگاه فارابی یک صناعت است که از مجموعه قوانین الهی و انسان ساخت حاصل می شود. تعریف واژه صناعت از منظر فارابی تمام امور نظری و عملی است که در یک قاعده یا چهارچوب خاص قرار گیرد. از این رو برای بررسی نظام مند معماری اسلامی سه ویژگی مهم را باید در آن بررسی کرد: قانون، منطق و خواست های فطری.
قانون و معماری
از دیدگاه فارابی معماری اسلامی قانون مدار است. اگر چهارچوبی برای معماری وجود نداشته باشد آن معماری مناسب نیست. فارابی معماری را صناعت می داند و صناعت نیازمند قانون و قاعده است. این وابستگی به قانون به خاطر ایجاد نظم در بخش های فنی و حوزه های کیفی است. یکی دیگر از جنبه های اهمیت قانون در معماری از دیدگاه فارابی ایجاد امکان آموزش آن است.
منطق و معماری
فارابی منطق را مقدم بر صناعت های دیگر می داند و این به این معنی است که منطق درست قانون درست را شکل میدهد. همانطور که از نظر فارابی منطق دارای ابعادی شامل گفتار، ادراک و نفس است، نمود آن را در معماری هم می توان دید. فارابی هندسه را در نقش گفتار منطق می داند و معناگری بنا را در نقش ادراک و نفس منطق می داند. پس معماری اسلامی دارای منطق است.
ریاضیات و معماری
فارابی هندسه و ریاضیات را یکی از پایه های معماری اسلامی می داند. او هندسه در معماری را به دو بخش هندسه نظری و هندسه عملی تقسیم می کند که هندسه نظری آن چیزی است که در ذهن معمار است و هندسه عملی آن چیزی است که درگیر ماده می شود. از دیدگاه فارابی علم حیل عدد و هندسه باید بیانگر بینش الهی و هم راستا با سنت الهی باشد.
اخلاق و معماری
فارابی اخلاق را بسیار مهم می شمارد و آن را در شاخه علوم مدنی به دو قسمت اصلی علم اخلاق و علم سیاست تقسیم می کند که در علم اخلاق به شناخت نیکی می پردازیم و در علم سیاست اموری که منجر به فعل نیک می شود را می شناسیم. در نهایت این شناخت تبدیل به تجربه معمار می شود و معماری اسلامی را پدید می آورد.