چکیده
ساختارشکنی یکی از برجستهترین هنرهای ارائه شده از اواخر دهه 1980 است که ابتدا در لسآنجلس آمریکا و به صورت همزمان در اروپا رواج یافت. این سبک، اگرچه تا حدودی از لحاظ بصری عجیب به نظر میرسد اما با این وجود بسیار خلاقانه است. ابتدا، توسعه نرمافزارهای طراحی در صنعت هوافضا، بستری را جهت پیدایش هنر آوانگارد پست مدرن ایجاد نمود. در واقع، معماری ساختارشکنانه به صورتی در تضاد با منطق هندسی و غیر خطی است و به طور معمول با زیر و رو کردن ارزشهای مدرنیستی، ساختار نمای بیرونی خود را خاص و غیر طبیعی جلوه میدهد. اگرچه برخی از نظریهپردازان باور دارند که فلسفه ساختارشکنی با هنر پستمدرنیستی نیز تضاد است. با این وجود، پیامدهای عملی این رویکرد شفاف نیست؛ به هر صورت، همه معمارهای ساختارشکن، باید به برخی از قوانین مدرنیستی و پستمدرنیستی پایبند باشند. فرانگ گری (متولد 1929)، یکی از برجستهترین معماران آمریکایی در دوران پست مدرن است که برنده جایزه پریتزکرکانادایی-آمریکایی شد. وی از معروفترین چهرههای طراحی بناهای ساختارشکنانه است. دیگر چهرههای مطرح در این سبک، دنیل لیبسکیند (متولد 1946)، استودیو معماری کوپ هیملب (ل) او) یا (کوپ هیمل بلاو، (استودیو معماری که توسط سه معمار اتریشی بنا شد) (Coop Himmelb(l)au))، رم کولهاس، برنارد چومی و پیتر آیزنمن هستند.
برخی از بهترین نمونههای این سبک عبارتند از: ساختمان مشهورِ ملقب به خانه رقصان (پراگ)؛ موزه گوگنهایم (بیلبائو)؛ پروژه تجربه موسیقی (سیاتل)، طراحی شده توسط فرانک گری؛ هتل پورتا فیرا (بارسلونا)، طراحی شده توسط تویو ایتو؛ کتابخانه مرکزی سیاتل، طراحی شده توسط رم کولهاس و یو-اف-ای پالاس (UFA-Palast) (درسدن)، طراحی شده توسط استودیو معماری کوپ هیملب (ل) او است.
تاریخچه
ساختارشکنی یک سبک معماری است که در نتیجه طرحهای ارائه شده در مسابقه پارک دولاویلت (1982)، توسط معمارانی چون ژاک دریدا، پیتر آیزنمن و برنارد چومی (برنده مسابقه) مورد توجه عموم قرار گرفت. در سال 1988، موزه هنرهای مدرن نمایش نیویورک خود را با عنوان «معماری ساختارشکن» به سرپرستی فیلیپ جانسون و مارک ویگلی ارائه نمود. در این نمایشگاه طرحهایی از فرانک گری، دانیل لیبسکیند، پیتر آیزنمن، زاها حدید، رم کولهاس، برنارد چومی و استودیو کوپ هیملب (ل) او ارائه شد. سپس در سال بعد، مرکز هنرهای وکسنر در کلمبوس افتتاح شد. کلمبوس از اولین ساختمان عمومی بزرگ بود که به سبک ساختارشکنی، توسط پیتر آیزنمن طراحی شده بود. از زمان پیدایش سبک ساختارشکنی، معماران بسیاری به این سبک علاقهمند شدند و پس از مدتی، از آن دست کشیدند با این وجود، این سبک ماندگار شد و فلسفه طراحی آیکونیک خود را، در معماری معاصر آمریکا و طرحهای اروپایی حفظ کرد. اگرچه برخی از نظریهپردازان پیوندی میان این سبک و ساختارگرایی که در روسیه توسط پیشگامانی نظیر ولادیمیر تاتلین (1885-1953)، لیوبوف پوپووا (1889-1924) و اللیسیتزکی (1890-1941) به راهافتاد، میبینند؛ با این وجود برخی دیگر، چنین ارتباطی را انکار میکنند. همچنین بسیاری از نظریهپردازان این سبک را مشتق شده از مفاهیم مطرح شده توسط فیلسوف پساساختارگرا ژاک دریدا میدانند. یکی مهمترین متنهای معرف این سبک، کتاب پیچیدگی و تضاد در معماری (1966) نوشته رابرت ونتوری است.
ویژگیها
ویژگی اصلی سبک ساختارشکنی در معماری، تغییر واضح سطوح، تکه تکه شدن و اشکال غیرخطی آن است که قواعد مربوط به ساختار و نماهای پیشین مطرح در معماری را متحول میکند. در این سبک، عناصر معماری با قصد مشخصی در تضاد با هم و در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا ایدههای سنتی هماهنگی و تداوم – حتی ثبات- را به چالش بکشند. در واقع، ساختارشکنی بیشتر سبکهای سنتی طراحی ساختمان را به چالش میکشد. با این وجود شاید بتوان آن را تنها به مثابه شاخهای از انگیزههای پست مدرنیستی در نظر گرفت.
نمونههایی از معماری ساختارشکنی:
در ادامه ده نمونه از تاثیرگذارترین پروژههای معماری ساختارشکن معرفی میشوند:
موزه طراحی ویترا، وایل آن راین، آلمان
فرانک گری؛ 1989.
موزه طراحی ویترا، اولین ساختمان فرانک گری در اروپا است که با همکاری طراحی لوراک گونتر فایفر ایجاد شد. این موزه با ترکیب بندی انتزاعی از اشکال مکعبی و منحنیهای به هم پیوسته؛ بزرگترین مجموعه مبلمان جهان را از بیشتر دورهها و سبکها از قرن نوزدهم تا دوران مدرن در خود جای داده است.
UFA-Kristall Filmpalast، درسدن، آلمان
کوپ هیملب (ل) او؛ 1997-1998.
این بنا از دو واحد ساختمانی به هم پیوسته تشکیل شده است: بخش اول بلوک سینمایی؛ با هشت سینما و کاربری برای دو هزار بیننده و بخش دوم بنای کریستال؛ پوستهی شیشهای که به عنوان سرسرا و به عنوان یک میدان عمومی خود را مطرح میکند. در توضیحاتی که معماران بنا ارائه کردهاند بخش کریستال به عنوان «یک گذرگاه شهری» و مکانی برای فعالیتهای عمومی معرفی شده است. کیفیت شهری این بخش، توسط شفافیت ایجاد شده و فضابندی پلها، رمپها و پلههایی که به سالن های سینما منتهی میشوند همراه با توسعه دید کاربران از لابهلای لایههای رنگ و نور ارتقا یافته و گفتگویی دوطرفه با فضاهایی شهری ایجاد میکند.
کتابخانه مرکزی سیاتل، واشنگتن
رم کولهاوس، 2004
کتابخانه مرکزی سیاتل با طراحی پیشگام، بنایی 11 طبقه با نمایی شبکهای از جنس شیشه و فولاد است که در آرایشی مارپیچی قفسهها در 4 طبقه، به خوانندگان اجازه میدهد تا بدون استفاده از پله، در تمام فضا حرکت کنند. تعداد کتابها در زمان افتتاح مجموعه 000/780 بود که پتانسیل جادهی 1450000 کتاب را بدون اضافه کردن قفسهای داشت.
موزه یهود، برلین، آلمان
دانیل لیبسکیند؛ 2001.
موزه یهود، نمادی از هنر شوآه (یا هولوکاست) در یک ساختار زیگ-زاگ منحصر به فرد است که با ورقههایی از جنس روی و دریچههایی که نماد زخمها هستند؛ پوشانده شده است. شکل دریچهها از ستاره داوود خمیده الهام گرفته شده و ناهمواریهایی دارد که بیانگر وضعیت یهودیان است. در این بنا، شکاف بزرگی در میان موزه حک شده است که نماد ناپدید شدن هزاران برلینی است که در هولوکاست ناپدید شدند.
دفتر مرکزی سیسیتیوی، پکن، چین
استودیوی OMA، 2008.
ساختمان مرکز سی سی تی وی، یک برج معمولی نیست؛ در واقع این بنا یک نمونه خارقالعاده از معماری آسمانخراش است که رئیسجمهور چین آن را «عجیب» مینامد. بنا با حلقهای از شش بخش عمودی و افقی، علیرغم همه انتقادها، توانست در سال 2013 جایزه بهترین ساختمان بلند سال را از شورای ساختمانهای بلند و زیستگاه شهری (CTBUH) دریافت کند. دفتر معماری OMA، در سال 1975 توسط معمار هلندی رم کولهاوس و طراح یونانی الیا و زوئه زنگلیس و مادلون وریسندرپ تاسیس شده است.
پارک دو لاویلت
برنارد چومی، 1984-1987
پارک دولاویلت در شهر پاریس با شبکهای عجیب از ساختارهای قرمز روشن که نه برای آرامش، بلکه برای تعامل و ایجاد کنجکاوی طراحی شده اند؛ نماد اصلی طراحی ساختارشکنی است. این پارک با باغهای موضوعی، زمینهای بازی کودکان و سایر امکانات اختصاص یافته به علم و موسیقی، شامل ۲۵ ساختمان، مسیرهای پیادهروی، پلها و باغهای محوطهسازی شده است که در مدت پانزده سال ساخته شدهاند.
مرکز هنری وکسنر
پیتر آیزنمن، 1989
مرکز هنری وکسنر، سازه پنج طبقه است که در فضای باز با شبکه فلزی سفید و بزرگ خود یادآور داربستهای مصنوعی سفیدی است. این بنا به گونهای طراحی شده که نمای سازه را به صورت «کاری در حال پیشرفت» جلوه دهد و هیچ نقطه ورود مشخص شدهای ندارد. برخی بازدیدکنندگان آن به دلیل طراحی فضای داخلی خاصش حالت ناخوشایندی شبیه به سرگیجه را در تجربه فضا اظهار میکنند. از این منظر، این بنا یکی از قطعیترین نمونههای معماری ساختارشکنی باقی میماند که نظریههای انتزاعی پیرامون تسهیلات و کارکرد را ارتقا داده است.
مرکز هنرهای معاصر، سینسیناتی ، اوهایو
زاها حدید، 2003
مرکز لوئیس و ریچارد روزنتال در سینسیناتی، یکی از بهترین گالریهای هنر معاصر با تمرکز بر نقاشی هایپرمدرن، مجسمهسازی، معماری، عکاسی، پرفورمنس آرت و رسانههای جدید است که با تاکید بر برپایی نمایشگاههایی توسط هنرمندان پست مدرنیستی «هنر پنج دقیقه آخر» را در بر میگیرند. بنا توسط زاها حدید معمار بریتانیایی که متولد عراق است طراحی شده است. وی از پیشگامان معماران ساختارشکن و برنده جایزه پریتزکر است.
تالار کنسرت والت دیزنی
فرانک گری، 2003
تالار کنسرت والت دیزنی، در سال 1987 راه اندازی شد که طرحهای تکمیل شده آن در سال 1991 ارائه گشت. ساخت و ساز این بنا در سال 1992 آغاز شد و در سال 2003 با هزینه 274 میلیون دلار به پایان رسید. سالن کنسرت از ترکیب اشکال مکعبی، منحنیهای نقرهای و غیرخطی تشکیل شده است که گنجایش ۲۲۶۵ نفر را دارد و محلی برای اجراهای خانه ارکستر فیلارمونیک لسآنجلس است که البته یک سری مشکلات فنی را تا کنون اعلام کرده است.
خانه رقصان، پراگ
ولادو میلونیچ و فرانک گری، 1996
این ساختمان خارقالعاده در کنار رودخانه ولتاوا قرار دارد که با عنوانهایی نظیر «خانه رقصنده» یا «فرد و جینجر» شناخته میشود. این بنا توانست جایزه طراحی سال 1996 را از مجله تایم دریافت کند. هرچند که با ساختارهای گوتیک، باروک و هنر نو که شهر پراگ به آنها معروف است؛ هماهنگی نداشت. با این حال پس از گذشت چندین سال، اکنون یکی از برجستهترین ساختمانهای شهری به حساب می آید. طراحی داخلی این بنا توسط معمار اهل چک، اوا جیریچنا انجام شده است.