مقدمه
معماری یونان باستان مربوط به ساختمانهایی است که در سرزمین اصلی یونان، جزایر دریای اژه و در سراسر مستعمرات یونان در آسیای صغیر (ترکیه)، سیسیل و ایتالیا در طول دوره تقریبی 900 تا 27 قبل از میلاد ساخته شدهاند. مسلماً بزرگترین هنر در یونان است. این شهر به خاطر معابد سنگیاش (حدود 600 به بعد) معروف است که نمونه آن معبد هِرای اول در پائستوم ایتالیا است. پارتنون، ارکتئوم و معبد آتنا نایک، همه در آکروپولیس آتن و معبد زئوس المپیا در پای آکروپولیس هستند. علاوه بر معابد و محرابها، طراحان یونانی که شامل برخی از بزرگترین معماران دوران باستان بودند به دلیل طراحی تئاترهای خود (حدود 350 به بعد)، میادین عمومی، استادیومها و مقبرههای یادبود مانند مقبره هالیکارناسوس (حدود 353 ق. م.) در ترکیه، مشهور هستند. مانند مجسمهسازی یونانی، معماری یونان به طور سنتی به سه دوره تقسیم می شود: باستانی (حدود 650 تا 480 قبل از میلاد)، کلاسیک (حدود 480 تا 323 قبل از میلاد) و هلنیستی (حدود 323 تا 27 پ.م.).
معماری یونانی: چرا مهم است؟
معماری یونانی به چند دلیل مهم است: (1) به دلیل منطق و نظم آن. منطق و نظم در قلب معماری یونان قرار دارد. یونانیان معابد خود را بر اساس یک طرح رمزگذاری شده از قطعات، ابتدا بر اساس عملکرد، سپس بر اساس یک سیستم استدلالی از تزئینات مجسمهوار، طراحی میکردند. ریاضیاتْ تقارن، هماهنگی و لذت چشم را تعیین میکرد. هرگز معماریای به این معنا وجود نداشته است. معماری اهرام مصر اولین تلاش بود، اما هنر ساختمان یونانی اولین بیان واضح و قوی از یک عقیده معمارانه منطقی و ملی را ارائه داد. این نمونه عالی عقل است که منطقی را برای ایجاد یک اثر زیباشناختی یکپارچه ایجاد میکند. طراحان یونانی از محاسبات دقیق ریاضی برای تعیین ارتفاع، عرض و سایر مشخصات عناصر معماری استفاده میکردند. این نسبتها ممکن است کمی تغییر کنند و برخی از عناصر منفرد مانند ستونها، سرستونها و سکوی پایه ممکن است مخروطی یا منحنی شوند تا جلوه بصری بهینه ایجاد نمایند، گویی که ساختمان یک قطعه مجسمه است.
(2) به دلیل اختراع «نظام» کلاسیک: یعنی نظام دوریک، نظام آیونیک و نظام کورنتینی که باتوجهبه نوع ستون، سرستون و لبههای بالایی ستونها (فریزها) مورداستفاده در طراحی ستونها است.
(3) به دلیل مجسمهسازی نفیس معماری آن. معماران به مجسمهسازان سفارش میدادند که فریزها، مجسمهها و دیگر مجسمههای معماری را حکاکی کنند که زیبایی آنها در تاریخ هنر بهندرت، و شاید هرگز با عناصر دیگری برابری نکرده است.
(4) به دلیل تأثیر آن بر سایر مکاتب. معماران یونانی بهندرت بیشتر از تکنیکهای ساده ساختمانسازی پیشرفت کردند و نتوانستند با تکنیکهای مهندسی (طاق، قوس) توسعهیافته در معماری رومی مطابقت داشته باشند اما موفق شدند زیباترین بناهای تاریخی جهان باستان را ایجاد کنند. فرمولهای آنها که در سال 550 قبل از میلاد ابداع شد، راه را برای معماری رنسانس و نئوکلاسیک هموار کرد و بیشترین تأثیر ممکن را بر تناسبات، سبک و زیباییشناسی قرن 18 و 19 گذاشت.
معماران مدرن نیز تحتتأثیر اشکال معماری یونانی قرار گرفتند. بهعنوانمثال، لوئیس سالیوان (1924-1856)، یکی از چهرههای برجسته در مدرسه اول شیکاگو، تعدادی از طرحهای آسمانخراشهای خود را بر اساس الگوی یونانی پایه، بدنه و سرستون قرارداد. درحالیکه از نوارهای عمودی (مانند خطوط عمودی روی ستونهای یونانی) برای کشیدن چشم به سمت بالا استفاده کرد.
خاستگاهها
خاستگاه طراحی معماری یونانی را نهتنها در رشتههای مختلف هنر دریای اژه در شرق مدیترانه است، بهویژه هنر مینونی (تمدن دوره برنزی پیرامون دریای اژه) یا میسنی (تمدن اواخر دوره برنز)، بلکه در فرهنگهای شرقی که تأثیرات خود را به سکونتگاههای یونانی در امتداد ساحل آسیای صغیر (ترکیه) و از آنجا به خود هلاس سرازیر کردند، میتوان یافت. از دوره هندسی (900-725 پ.م) مهمترین وظیفه معماری یونانی در مقابل طراحی معابد خدایان بود. در واقع، تا قرن پنجم قبل از میلاد، این عملاً تنها دغدغه معماری یونان بود. معبد صرفاً یکخانه (oikos) برای خدا بود که با مجسمه فرقه او در آنجا نشان داده میشد. بیشتر پایههای دوران هندسی نشان میدهد که آنها بر اساس یک مستطیل ساده ساخته شدهاند. بر اساس مدلهای سرامیکی مانند نمونه قرن هشتم که در پناهگاه هِرا در نزدیکی آرگوس یافت شد، آنها از قلوهسنگ و آجر گلی با تیرهای چوبی و سقف سفالی کاهگلی یا مسطح ساخته شده بودند. در سال 700 قبل از میلاد، سقفی شیبدار ساخته شده از کاشیهای سفالی جانشین آن شد. فضای داخلی آنها از یک پلان استاندارد اقتباس شده از مگارون قصرهای میسنی استفاده میکردند. اتاق اصلی معبد که شامل مجسمه خدا یا خدایان بود، ساختمان به آنها اختصاص داده میشد که به آن cella یا naos گفته میشد.
توسعه معماری سنگی
تقریباً تا سال 650 قبل از میلاد، در اواسط دوره شرقشناسی (725 تا 600 قبل از میلاد)، هیچ معبدی با سنگ تماماً ساخته نشده بود. بااینحال، از سال 650 قبل از میلاد به بعد، روابط و پیوندهای تجاری بین یونان و خاورمیانه، از جمله مصر، معماری سنگی، تجدید شد. در نتیجه، طراحان و سنگتراشان یونانی با ساختمانهای سنگی و تکنیکهای ساختوساز مصر، از جمله روشهای ایمهوتپ که راه را برای معماری و مجسمهسازی تاریخی در یونان هموار کرد، آشنا شدند. این فرایند که به “عصر حجر” معروف است که شامل جایگزینی سازههای چوبی با سازههای سنگی بود. سنگ آهک معمولاً برای ستونها و دیوارها استفاده میشد درحالیکه سفالین برای کاشیهای سقف و سنگ مرمر برای تزئینات استفاده میشد. این یک فرایند تدریجی بود که در اواخر قرن هفتم آغاز شد و برخی از سازهها مانند معبد ترموم از چوب و خشت پخته شده و همچنین سنگ ساخته شد. در همان زمان، تغییر از آجر و الوار به سنگهای دائمیتر، معماران یونانی را برانگیخت تا یک “الگوی” اساسی معماری برای معابد و سایر ساختمانهای عمومی مشابه طراحی کنند. اولین “الگو” یا همان “نظام دوریک” معماری بود. مجموعهای از قوانین را در مورد ویژگیها و ابعاد ستونها، نماهای فوقانی و آثار تزئینی وضع کرد. “الگوهای” بعدی شامل نظام آیونی
(از 600) و نظام کورنتینی (از 450) بودند.
انواع ساختمانها
یونانیان باستان بر خلاف اجداد مینویی و میسنی خود از سلطنت برخوردار نبودند و بنابراین نیازی به کاخ نداشتند. به همین دلیل بود که معماری آنها به ساختمانهای عمومی مانند معبد، از جمله نوع دایرهای کوچک (تولوس)، بازار مرکزی (آگورا)، محل تجمع با ستون و سرپوشیده (استوآ)، دروازه یادبود یا ورودی موکب (پاپیلون)، ساختمان شورا (بولوتریون) تئاتر روباز، سالن بدنسازی، هیپودروم (مسابقات اسبدوانی)، ورزشگاه دوومیدانی و مقبره یادبود (ماسلوم) اختصاص یافت. اما از میان تمام این ساختمانها، این معبد است که به بهترین وجه ویژگیهای طراحی یونانی را نشان میدهد.
معبد یونانی
به جز تولوس دایرهای، بیشتر معابد یونانی مستطیلی بودند با طولی تقریباً دوبرابر عرضشان. بیشتر آنها کوچک بودند (30 تا 100 فوت طول)، اگرچه تعداد کمی از آنها بیش از 300 فوت طول و 150 فوت عرض داشتند. برای مقایسه، ابعاد پارتنون 235 فوت طول، 109 فوت عرض است. معمولاً ورودی معابد با یک ایوان ستوندار (پریستایل) در 4 طرف شروع میشود، سپس یک ایوان جلو (پرونائوس)، یک ایوان پشتی (آپیستودوموس) وجود دارد. قسمت فوقانی معبد معمولاً از خشت و چوب تشکیل شده است، به جز نمای بالایی که معمولاً سنگی بوده و مطابق با نظام دوریک یا یونیک طراحی شده است. ستونها معمولاً از سنگ آهک تراشیده میشدند و نماهای بالایی معمولاً با سنگ مرمر تزئین میشدند.
فضای داخلی معبد یونانی معمولاً شامل یک زیارتگاه داخلی (سلا یا نائوس) بود که مجسمه خدا را در خود جای میداد و گاهی یک یا دو اتاق نمازخانهای که بهعنوان مکان ذخیرهسازی نذورات مانند پول، اشیا گرانبها و سلاح استفاده میشد.
چیدمان
طرح ضریح داخلی، اتاقهای دیگر و ستونهای اطراف معمولاً از یکی از پنج طرح اساسی پیروی میکردند که به شرح زیر نامگذاری شدهاند. (1) اگر ورودی حجره دارای یک جفت ستون بود، ساختمان بهعنوان “معبد دوران باستان” شناخته میشد. مثل خزانه سیفنی، دلفی، 525 ق.م یا معبد هرا، المپیا، 590 ق.
(2) اگر پیش از ورودی، رواقی از ستونها در سرتاسر جلوی آن قرار داشت، بنا بهعنوان معبد پرواستایل یا ساده شناخته میشد. مانند معبد سلینوت در سیسیل، حدود 600-550 ق.م.
(3) اگر علاوه بر رواق ستونها در جلو، ردیفی از ستونها در قسمت بیرونی پشتی حجره وجود داشت، این بنا به معبد آمفیپرواستیل معروف بود. مانند معبد آتنا نایک در آتن، 425 پ.
(4) اگر ستون کل ساختمان را احاطه میکرد، بهعنوان معبد پریپترال (peripteral ) شناخته میشد. مثل پارتنون در آتن، 447 تا 437 پ.م.
(5) اگر ستونی که ساختمان را احاطه کرده است از یک ردیف ستون دوتایی تشکیل شده باشد، بهعنوان معبد دوگانه شناخته میشود. مانند هرائون ساموس، 550 ق.م؛ یا معبد آپولو، دیدیما، آسیای صغیر، 313 ق.م.
پایه و دیوارها
معبد بر روی پایه بنّایی (کرپیدوما) ساخته میشد که آن را بالاتر از زمین اطراف قرار میداد. پایه معمولاً از سه مرحله تشکیل شده است: بالاترین پله “استیلوبات” است. دو پله پایینتر “استریوبیت” هستند. مانند پارتنون، اکثر معابد دارای یکپایه سه پله هستند، اگرچه معبد زئوس در المپ دارای دوپایه است، درحالیکه معبد آپولو در دیدیما دارای شش پله است. در طول عصر حجر (650/600 قبل از میلاد به بعد)، معابد دیوارهای بنایی داشتند که عمدتاً از قلوهسنگهای محلی تشکیل میشدند که گاهی اوقات با سنگتراشی باکیفیت بالا ساخته میشدند. در داخل معبد، محراب داخلی نیز از سنگ ساخته میشد، همانطور که نمازخانهها در صورت وجود، ساخته میشدند.
سقف
تمام معابد اولیه دارای سقف کاهگلی مسطحی بودند که توسط ستونها پشتیبانی میشدند، اما بهمحض اینکه دیوارها از سنگ ساخته شدند و میتوانستند بار سنگینتری را تحمل کنند، سقفی کمی شیبدار برای معابد ساخته شد که با کاشیهای سفالی و سرامیکی پوشانده میشدند. این کاشیهای سقف تا سه فوت طول و 80 پوند وزن داشتند.
ستون و سنگ سر در
معماران و مهندسان ساختمانهای یونانی هم در مورد “قوس” و هم “طاق” میدانستند، اما آنها از هر یک در ساختوساز معماری خود استفاده چندانی نکردند. در عوض، آنها ترجیح میدادند از تکنیکهای “پست و لینتل” استفاده کنند که شامل ستونها عمودی و تیرهای افقی حمایتکننده در سقف هستند.
این روش که بهعنوان ساختوساز با تراش شناخته میشود، به زمانهای اولیه باز میگردد که معابد از چوب و خشت ساخته میشدند و بعداً در ستونهای سنگی و تیرهای سنگی افقی به کار رفتند. بااینحال، این یک روش نسبتاً ابتدایی در پوشش سقف برای مدتی باقی ماند، زیرا به تعداد زیادی ستون حمایتی نیاز داشت.
خود ستونهای سنگی معمولاً از یک سری طاقهای سنگی جامد تشکیل میشد که رویهم بدون ملات قرار میگرفتند. اما گاهی اوقات با میخهای برنزی به داخل متصل میشدند. قطر ستونها معمولاً از پایینبهبالا کاهش مییافت و معماران یونانی برای تصحیح هرگونه تقعر، معمولاً آنها را با خمیدگی اندکی به سمت بیرون خم میکردند که بهعنوان یک تکنیک معماری به نام «انتاسیس» شناخته میشود.
هر ستون از یک بدنه و یک سرستون تشکیل شده است. برخی نیز پایه دارند. بدنه ممکن است با شیارهای عمودی یا مارپیچی تزئین شده باشد که فلوتینگ (شیار شیاری) نامیده میشود. سرستون دارای دو قسمت است: قسمت پایینی گرد (اکینوس) که بالای آن لوح مربعی شکل (آباکوس) قرار دارد. شکل ظاهری اکینوس و آباکوس باتوجهبه سبکی “قالب” یا “نظام” استفاده شده در ساخت معبد متفاوت است. سرستونهای نظام دوریک سادهتر و سختتر هستند، درحالیکه سرستونهای یونیک و کورنتینی تزیینشدهتر هستند.
کتیبه و سنتوری
ستونهای معبد از یک ساختار افقی دوطبقه در قسمت بالا پشتیبانی میکنند: «کتیبه» و «سنتوری». کتیبه در اولین طبقه، اصلیترین عنصر ساختاری افقی است که سقف را نگه میدارد و کل ساختمان را احاطه میکند. از سه بخش تشکیل شده است. پایینترین بخش، “آرشیترو” (architrave) است که از مجموعهای از تیرهای افقی سنگی تشکیل شده است که فضای بین ستونها را میپوشاند. هر مفصل دقیقاً بالای مرکز هر سرستون قرار دارد. بخش میانی “فَریز” است که از نوار افقی گستردهای از مجسمههای برجسته تشکیل شده است. در معابد یونیک و کرنتینی، فریز پیوسته است. در معابد دوریک، بخشهایی از فریز با بلوکهای مستطیلی شیاردار (تریگلیف) متناوب است. قسمت بالای کتیبه که بلافاصله در زیر سقف قرار دارد، “قرنیز” است که برآمدگی دارد و از فریز محافظت میکند.
طبقه دوم، سنتوری است. یک سازه مثلثی کمعمق که شیروانی جلو و عقب ساختمان را اشغال میکند. به طور سنتی، این فضای مثلثی شامل مهمترین نقشبرجستههای مجسمهای در نمای بیرونی ساختمان است.
معابد سنگی چگونه ساخته شدند
طراحی و ساخت معابد یونانی بیش از هر چیز به مواد خام محلی وابسته بود. خوشبختانه، اگرچه یونان باستان جنگلهای کمی داشت، اما سنگ آهک زیادی داشت که بهراحتی میتوانستند با آنها کار کنند. علاوه بر این، منابع فراوانی در سرزمین اصلی و جزایر پاروس و ناکسوس از سنگ مرمر سفید درجه یک برای تزئینات معماری و مجسمهسازی وجود داشت. در نهایت، رسوبات خاک رس که هم برای کاشیهای سقف و هم برای تزئینات معماری استفاده میشد، بهراحتی در سراسر کشور بهویژه در اطراف آتن در دسترس بود.
بااینحال، استخراج و حملونقل سنگ هم پرهزینه و همکار پیچیده و سختی بود و معمولاً بیشترین هزینه ساخت یک معبد را به خود اختصاص میداد. تنها ثروتی بود که آتن پس از جنگهای ایرانی انباشته بود که پریکلس (495 تا 429 قبل میلاد) را قادر ساخت پارتنون (447 تا 422 قبل از میلاد) و سایر بناهای سنگی را در آکروپولیس در آتن بسازد. در برخی موارد، بناهای سنگی قدیمیتر به دلیل سنگ مرمر و دیگر سنگهای قیمتیشان تخریب میشدند.
به طور معمول، هر پروژه ساختمانی توسط معمار کنترل و نظارت میشد که بر هر جنبهای از ساختوساز نظارت داشت. او سنگ را انتخاب میکرد، استخراج آن را مدیریت میکرد و بر صنعتگرانی که آن را در معدن میتراشند و شکل میدادند نظارت میکرد. در محل ساختمان، سنگتراشهای استاد، حکاکیهای دقیق نهایی را انجام میدادند تا اطمینان حاصل شود که هر بلوک سنگی بدون نیاز به ملات در جای خود قرار گرفته است. پس از این، کارگران هر بلوک را در موقعیت خود قرار میدادند. معمار همچنین بر مجسمهسازان حرفهای نظارت میکرد که نقشبرجستهها را روی دیوارهها، فریزها، سنتوری و سنگفرشها حک میکردند و همچنین نقاشانی که مجسمهها و عناصر مختلف معماری ساختمان را نقاشی میکردند.
فراموش نکنید، یونانیها به طور مرتب معابد مرمری خود را نقاشی میکردند. در واقع به نظر میرسد که نهتنها آنها را رنگآمیزی میکردند، بلکه از رنگهای شیک برای این منظور استفاده مینمودند و سخاوتمندانه به رنگهای قرمز، آبی و طلایی میپرداختند. همچنین تلاشهایی برای همبستگی رنگ و سازه صورتگرفته بود. قسمتهای پایینی رنگی اندک داشتند و قسمتهای بالایی مانند تزئینات مجسمهسازی رنگی پررنگتر میشدند اما همه شواهد مدتهاست ناپدید شدهاند.
نظامهای معماری یونان
معماری یونان باستان سه “نظم” یا “الگو” اصلی را ابداع کرد. نظام دوریکی، نظام یونیکی و نظم کورنتینی. این دستورات مجموعه وسیعی از قوانین را در مورد طراحی و ساخت معابد و ساختمانهای مشابه وضع کردند. این قوانین شکل، جزئیات، تناسبات و روابط هندسی بین ستونها، سرستونها، سنگریزهها، پایهها و قرنیزها را تنظیم میکرد.
بهعنوانمثال، نسبتهایی را در نظر بگیرید که برای ظاهر کلی یک ساختمان بهویژه یک معبد مذهبی حیاتی هستند. نظم دوریک تصریح میکرد که ارتفاع یک ستون باید پنج و نیم برابر بیشتر از قطر آن باشد، درحالیکه نظم یونیک نسبت ظریفتر و باریکتر نُه به یک را تعیین میکرد.
بااینحال، معماران یونان باستان رویکردی بسیار عملگرایانه به قوانین تناسبات داشتند و وقتی نوبت به ریاضیات یک طرح معماری میرسید، «ظاهر» را بهعنوان اصل راهنمای خود در نظر میگرفتند. بهعبارتدیگر، اگر نسبتهای ریاضی درست به نظر نمیرسید، از نظام دیگری استفاده میکردند. بهویژه، آنها با معبد مانند رفتار مجسمهساز با مجسمه رفتار میکردند. آنها میخواستند از هر زاویهای خوب به نظر برسد؛ بنابراین کمی عرض اینجا، کمی ارتفاع آنجا را اضافه میکردند تا زمانی که ساختار کامل به نظر برسد. در نتیجه، اندازهگیری معابد دوریک و یونیک میتواند بسیار متفاوت و حدودی باشد.
تاریخ نظامهای معماری یونان
از نظر تاریخی، دو نظام اولیه یعنی دوریک و یونیک در مصر، بینالنهرین و ایران کهن پیشینهای مشابه دارند. قویترین این نظامها، یعنی دوریک، سنگینی اولیه و اثر پایدار قدرتمندی را حفظ میکند. در دوره باستانی (حدود 650 تا 480 قبل از میلاد) موردعلاقه سازندگان یونانی بود. در شهرکهای یونانی در سیسیل و ایتالیا استاندارد بود و برای پارتنون هم انتخاب شد. اما در قرن چهارم جای خود را به انواع تزئینیتر داد. ستون و سرستون دوریک بیشباهت به مقبرههای مصری در بنی حسن نیست اگرچه نیازی به استنباط مستقیم از آن مدل نیست.
با این حال، نظام یونیک زیباتر و سبکتر، مشابهتهای زیادی در ساختمان شرقی دارد که بهعنوان وارداتی از مشرقزمین است. احتمالاً از پایتخت نیلوفر آبی مصر در بینالنهرین بازتاب داشته است. فرهنگ ایونیک پیش از سرزمین اصلی یونان، تا حدی به دلیل تأثیر هنر آشوری (حدود 1500 تا 612 ق.م) توسعهیافته بود. زمانی که ایونیاییها این ویژگی را به چیزی کاملاً خاص تبدیل کردند، آن را به آتنیها که برادران خونیشان بودند، بازگرداندند.
بههرحال نظام سخت دوریک در سرزمین اصلی یونان در دوره پیش از باستان ظاهر شد و از آنجا به ایتالیا گسترش یافت. این معبد تا سال 600 قبل از میلاد، یعنی تاریخ تقریبی معبد هِرا در المپیا، بهخوبی به شکل بالغ خود درآمد. نظام یونیک تزئینیتر تنها حدود 600 سال قبل از میلاد وارد شد و پس از آن در کنار دوره دوریک وجود داشت که سبک موردعلاقه شهرهای غنی و بسیار تأثیرگذار یونانی ایونیا، در امتداد سواحل غربی امروزی ترکیه و همچنین تعدادی دیگر از جزایر دریای اژه بود، مانند: معبد آرتمیس در افسوس. نظام یونیکی در دوره کلاسیک متعالی، در حدود 450 قبل از میلاد، به شکل بلوغ خود رسید. نظم پرزرقوبرق کورنتین که بسیاری از ویژگیهای بارز نظم یونیک را به تصویر میکشید، تا دوران هنر هلنیستی پدیدار نشد و به طور کامل توسط رومیان توسعه یافت.
نظام معماری دوریک
نظام دوریک بهراحتی با سرستون ساده و بدون پایه میتوان شناخت. اکینوس آن در معابد دوران باستان بهصورت مسطح شروع میشود و در معابد دوره کلاسیک عمیقتر و انحنادارتر میشود. در دوره هلنیستی کوچکتر و مستقیمتر میشود. ستونهای دوریک تقریباً همیشه دارای شیارها یا فلوتها (معمولاً 20 عدد) هستند که در تمام طول ستون قرار دارند. فلوتها دارای لبههای تیز هستند که به نام آریس شناخته میشوند. در بالای ستونها سه شیار افقی وجود دارد که به هیپوتراکلیون معروف هستند.
ستونهای معابد اولیه به سبک دوریک مانند معبد آپولو در سیراکوز در سیسیل، 565 قبل از میلاد، ممکن است دارای نسبت ارتفاع به قطر پایه فقط 4 به 1 باشند. سپس نسبت 6 به 1 معمولتر شد. در دوران هلنیستی (323 تا 27 پیش از میلاد)، ظاهر معمولی و مردانه معابد دوریک تا حدودی با ستونهای باریک و بدون شیار، با نسبت ارتفاع به قطر 7.5 به 1 جایگزین شد.
در نظام دوریک، قوانین روشنی در مورد مکانیابی مجسمههای معماری وجود دارد. بهعنوانمثال، نقشبرجسته هرگز برای تزئین دیوارها به روشی دلخواه استفاده نمیشود. آنها همیشه در مناطق از پیش تعیین شده قرار میگیرند: سنتوری و کتیبهها.
معابد دوریک بهوضوح با دیوارههای برش خورده و غیرپیوستهشان، با ترتیب متناوب تریگلیفهای نقوش دار و متوپهای (فاصله بین کتیبه سنتوری و فریز) حجاریشده، مشخص میشوند.
سنتوری دوریک، فضایی بسیار پیچیدهای است که در آن میتوان یک صحنه مجسمهسازی را ترسیم کرد. در ابتدا با مجسمههای برجسته پر میشد. در زمان پارتنون، مجسمهسازان شروع به حکاکی مجسمههای سنگی مستقل برای سنتوری کردند. حتی در آن زمان، چیدمان مجسمهها در داخل منطقه مثلثی باریک همچنان مشکلساز بود. اما در دوره کلاسیک اولیه (480 تا 450 پ.م) مجسمهسازان، همانطور که در صحنههایی که در معبد زئوس در المپیا (460 پیش از میلاد) حکاکی شده بود، راهحل را پیدا کردند؛ آنها یک پیکره مرکزی ایستاده داشتند که در کنار آن قنطورسهایی (مردی با بدن اسب) قرار دادند و مردان جنگنده را به شکلی متناسب با هر قسمت از فضا حجاری کردند. در پارتنون (حدود 435 قبل از میلاد)، فیدیاس مجسمهساز مشهور موفق شد سنتوری را با آرایش پیچیدهای از خدایان پوشیده با پارچه و بدون پارچه پر کند.
معابد نظام دوریکی بیشتر در سرزمین اصلی یونان و در مستعمرات سابق در ایتالیا وجود دارند. از جمله بهترین نمونههای حفظشده از معماری دوریک باستانی میتوان به معبد آپولو در کورینث (540 قبل از میلاد) و معبد آفایا در اگینا
(490 قبل از میلاد) اشاره کرد.
پارتنون
نمونه عالی معماری دوریک دوره کلاسیک (حدود 480 تا 323 قبل از میلاد) قطعاً پارتنون (447-437 قبل از میلاد) در آکروپولیس آتن است. این یک مجسمهساز یونانی و نه یک معمار بود که گفت: “موفقیت در هنر نتیجه دقت دقیق در تعداد زیادی از نسبتهای ریاضیاتی است”. اما پارتنون بهترین تصویر است. هر محققی که به رازهای «نسبت الهی» یا «میانگین طلایی» میپردازد، پارتنون را بهعنوان اولین نمونه خود معرفی میکند. این معبد به طور بیوقفه میلیونها چشم را خشنود کرده است و دقیقاً با یک فرمول ریاضی اندازهگیری شده است. در کل تناسبات محاسبه شده از قطعات و هماهنگیهای ریتمیک وجود دارد. سپس از کل به اجزاء با نسبتهای منطقی و هماهنگ تقسیم میشود. کمال در کمال!
سازندگان یونانی، در جستجو برای بیان “کامل”، به اصلاحات بینظیری در فرورفتگی یا بیرونزدگیها و فرورفتگی در نیمرخ ستونها پرداختند. این شیوه تنها یکی از ترفندهای ریاضی برای اطمینان از صاف بودن کامل یا نظم دقیق در چشم بیننده است که یونانیان از آن بهره برده بودند. مورد دیگر این است که بالای ستونها در هر طرف ستون کمی به سمت مرکز متمایل میشوند و با دورتر شدن آنها به سمت هر انتها، شیب به نسبت افزایش مییابد، زیرا ردیفی از ستونها که در واقع موازی هستند در گوشههای بالایی فاصله بیشتری دارند. ستونهای بیرونی پارتنون، به طرز عجیبی، در زوایایی متمایل هستند که در صورت ادامه، تمام محورهای آنها در نقطهای یک مایلی در هوا به هم میرسند. این کار برای این است تا بیننده احساس کند همه ستونها منظم و صاف در یک خط قرار گرفتهاند.
مجسمههای معماری پارتنون
بهطورکلی پایههای سازه، اعضای متحمل وزن و اولین تیرهای افقی از جزئیات یا مجسمههای فیگوراتیو دور نگه داشته میشدند. در پارتنون و سازههای پیش از آن، تصور میشد که مکان مناسب برای مجسمههای بیرونی، در فضاهای بین تریگلیفها یا انتهای تیرهای باقیمانده و در سنتوری است. روی پشتبام، تکچهرهها ممکن است بهصورت شبح در برابر آسمان، در بالای شیروانی و بهخصوص انتهای شیروانی قرار بگیرند. در داخل ستون در برخی معابد دوریک متأخر، خطی پیوسته مانند نواری به دور دیوار بیرونی سالن مرکزی میچرخید و از بیرون بین ستونها، تکههایی دیده میشد.
مجسمه مرمری روی پارتنون در ابتدا در دو سری بر روی ساختمان در خط ممتد درون ستون و صفحات جدا شده بین تریگلیفها و ترکیب مثلثی در سنتوریها ظاهر شد. بهترین نمونههای حفظ شده در اوایل قرن نوزدهم به انگلستان برده شد و به طور جهانی شناخته شدند، آن هم از نام مردی که آنها را به شکل شکسته شده به عنوان “مرمرهای الگین” با خود برد.
ابهت و عظمت در شکلهای سنتوری وجود دارد. آنها از نمونههای برجسته مجسمهسازی در جهان هستند. همانطور که در مورد بناهای معماری که زمانی جزئیات تزئینی آن بودند، بدون شک در اثر گذر زمان ارزش زیباییشناختی محض پیدا کردند. مجسمههای بزرگ، مانند آتنا در فضای باز در آکروپولیس و تصویر عظیم همان الهه در سالن داخلی پارتنون، به اندازه کافی بزرگ بودند، اما به نظر میرسد که به طرز ناراحتکننده و آزاردهندهای بیش از حد لباس پوشیده شدهاند و بزرگی و اشرافیتشان در جزئیات بیش از حد از بین رفت. بزرگی مجسمههای سنتوری، قدرت قدرتمندان در آرامش را به نمایش میگذارند. از نظر روایی، سنتوری شرقی نشاندهنده رقابت آتنا و پوزیدون بر سر مکان آتن است. ترکیب سنتوری غربی تولد معجزهآسای آتنا را از سر زئوس به تصویر میکشد.
مشکل فنی تطبیق نمایشهای مجسمهسازی پیچیده در فضای مثلثی محدود یک سنتوری کوچک، خلاقیت و منطق مجسمهسازانی را که در پروژههای معبد همکاری میکردند را به چالش میکشید. در آگینا، المپیا، و آتن راهحل بهخوبی با معماری متعادل شد. یک جریان حرکتی مرتبط در داخل مثلث وجود داشت که در نمونههای بعدی و در هر تلاش برای تقلید از بین رفت.
صفحات بین تریگلیفهای زیر قرنیز پارتنون، معروف به “متوپ” که در اصل نود و دو عدد بود، حتی به طرز فاجعهبارتری نسبت به گروههای پایه در طول بیست و سه قرن بیتوجهی تخریب شدهاند. هر پانل، تقریباً مربعی، دارای دو فیگور در نبرد بود. گاهی اوقات موضوعات از اسطورهشناسی گرفته میشد، درحالیکه برخی دیگر امروزه بهعنوان نمادی از تعارض اخلاقی خوانده میشوند.
خط دیواری با نقشبرجسته که مانند نواری تزئینی بهدور بیرون دیوار سالن مرکزی و در داخل ایوان ستوندار کشیده شده است، از دیگر منظرههای برتر است. موضوع، راهپیمایی تشریفاتی است که رویدادی از جشنواره پاناتنایک بوده است که هر چهار سال برگزار میشد. ارقام در زمینه مجسمهسازی که کمی بیش از چهار فوت ارتفاع و کمتر از 524 فوت طول دارند، عمدتاً مربوط به زندگی روزمره آتن هستند.
حتی خدایانی که نشان داده میشوند در حال برگزاری مراسم هستند، بسیار واقعی و عامیانه هستند، هرچند بزرگتر از ابعاد واقعیشان هستند. تمام جهان آتن بهسوی آنها میرود، کشیشان و بزرگان و قربانیان، موسیقیدانان و سربازان، جوانان نجیب و دوشیزگان پاتریسی.
درون سنتوری صفوفی از سوارانی را به تصویر میکشد که بسیار زیبا و روان هستند. حیوانات و سواران به طور ریتمیک به جلو حرکت میکنند، بدن آنها به طرز واضحی از پسزمینه صاف و بدون جزئیات بلند شده است. حس حرکت موزون، انیمیشن در محدودههای عمق کم در بخشهایی از راهپیمایی به طرز فوقالعادهای انجام شده است.
نظام یونیک معماری
برخلاف طرحهای دوریک، ستونهای یونیکی همیشه پایه دارند. علاوه بر این، ستونهای یونیکی دارای شیارهای بیشتر
(25-40) و باریکتر هستند که نه با یک لبه تیز، بلکه توسط یک نوار صاف (فیلت) از هم جدا میشوند. آنها بسیار سبکتر از ستونهای دوریک به نظر میرسند، زیرا نسبت ارتفاع ستون به قطر ستون 9 به 1 بیشتر از ستونهای دوریکی با نسبت 5 به 1 هستند. معابد با نظام دوریکی با سرستونهای بسیار تزئینی به شکل مارپیچهایی شبیه به شاخ قوچ هستند. در واقع، سرستونهای یونیک دارای دو پیچ در بالای نواری از تزئینات برگ خرما هستند.
در کتیبه، آرشیترو (قسمت پایینی کتیبه) نظام یونیک گهگاه بدون تزئین باقی میماند، اما معمولاً (برخلاف آرشیترو دوریک) با ترتیب نوارهای رویهم تزیین میشدند. یک معبد یونیکی را میتوان بهسرعت با خطهای صاف بیوقفهاش که در یک نوار پیوسته در اطراف ساختمان قرار دارد، شناسایی کرد. همچنین از قرنیز در بالا و آرشیترو در زیر کتیبه که توسط یک سری برجستگیهای میخمانند به نام دنتیل (بلوکهای مستطیلی کوچک تزئینی بالای کتیبه) شناخته می شوند.
در معماری یونیک، به ویژه از 480 قبل از میلاد به بعد، تنوع بیشتری در انواع و کمیت قالبگیریها و تزئینات وجود دارد، بهویژه در اطراف ورودیها که گاهی اوقات از براکتهای پیچدار برای نگهداشتن قرنیز زینتی بر روی درگاه استفاده میشود، مانند آنچه در ارکتئوم در آکروپولیس آتن است.
ستونها و میخهای یونیک همیشه بیشتر از ستونهای دوریک تزئین میشدند. بهعنوانمثال، در برخی معابد یونی، برخی از ستونهای یونیک (مانند ستونهای معبد آرتمیس در افسوس) حاوی یک خط ممتد از پیکرهها در اطراف پایینترین بخش خود بودند که با یک برآمدگی از بخش شیاردار جدا میشدند.
استفاده از پیکرههای زن پارچه دار (کاریاتیدها) بهعنوان تکیهگاههای عمودی برای تیرها، یکی از ویژگیهای نظام یونیکی بود که نمونهای از خزانه سیفنی در دلفی (۵۲۵ ق.م) و ارکتیون در آکروپولیس آتن است.
ارکتیون (The Erechtheion)
ارکتیون (421 تا 406 پیش از میلاد) نمایشی از خاصترین جزئیات نظام یونیکی است. ستونهای تقریباً ظریف برازندهای دارد، همچنین شکسته شدن سنگبند به واحدهای ظریفتر و روشنتر شدن جلوه و غنیسازی بیشتر تزیینات اعمالشده در بنا بسیار چشمگیر است. ایوان شرقی (اکنون بازسازی شده) مانند پارتنون، معماری یونانی در خالصترین حالت خود را دارد. درگاه در ایوان شمالی بهعنوان مدل کلاسیک به هزار معمار، معماری کلاسیک را آموخته است. ایوان جنوبی ارکتیون به دنبال نوآوری بوده که در دلفی دیده شده است. شش مجسمه از دوشیزگان، معروف به کاریاتیدها، جای ستونهای معمولی را گرفتند. این نوع از ساخت، ساختمان را جایی بین معماری و مجسمهسازی رها میکند و نتیجه بهعنوان یک تازگی جالبتوجه خودنمایی میکند اما نه برای هرگونه جسارت قابل دفاع یا هدف خوب در هنر ساختمانسازی. این مجسمهها بهاحتمال زیاد هدف خود را بهعنوان تکیهگاه امروزی انجام میدهند و معمارانهای معقولتر از آنچه میتوانستند در روزهایی که بازوها، بینیها و دیگر اعضایشان میتوانست، انجام دهند. بااینحال، آنها کمی طبیعی و غیر ریاضی هستند. همانطور که یونانیها در اینجا شکست خوردند، در جاهای دیگر هم شکست خوردند. بناهایی که آنها به جا گذاشتند، همیشه ترکیبات بینظیر و بینقصی نداشتند که توسط نسلهای دیگر به ما یاد داده شد که آنها باور داشته باشیم.
یکی دیگر از بناهای معروف یونیک، این بار از دوره هلنیستی (323 تا 27 پ.م.) محراب زئوس در پرگامون
(حدود 166 تا 156 پ.م) همانطور که از نامش پیداست، معبد نبوده، بلکه صرفاً یک محراب بوده است که احتمالاً به معبد دوریک آتنا (حدود 310 ق.م) در نزدیکی آن متصل بوده است. دسترسی به محراب از طریق پلکانی عظیم منتهی به یک سکوی ستوندار مسطح به سبک یونیک انجام شده است و به دلیل خط مرمرین به طول 370 فوت که ترسمی غولپیکر از اساطیر یونان را به تصویر میکشد، مشهور است.
نظام معماری کورنتین
نظام سوم معماری یونانی که معمولاً بهعنوان نظام کورینتین شناخته میشود، اولینبار در اواخر دوره کلاسیک
(حدود 400 تا 323 قبل از میلاد) توسعه یافت و بهویژه تا دوران هلنیستی (323 تا 27 قبل از میلاد) و دوره رومی، زمانی که معماران رومی تعدادی اصلاحات و جزئیات تزئینی را اضافه کردند، گسترش نیافت.
بر خلاف هر دو دوره دوریک و یونیک، نظام کورنتین از معماری چوبی سرچشمه نمیگیرد. در عوض، حدود 450 سال قبل از میلاد بهعنوان شاخهای از سبک یونیک ظهور کرد که با سرستونهای تزئینی بیشتر خود متمایز شد. سرستون کورنتینی بسیار بلندتر از سرستون دوریک یا یونیک بود و با یک ردیف دوتایی از برگهای آکانتوس که بالای آن پیچکهای پیچدار قرار گرفته بود، تزئین میشد. به طور معمول، در هر گوشه دارای یک جفت پیچ بود، بنابراین نمای یکسانی را از همه طرف ارائه میداد. به گفته معمار رومی قرن اول پیش از میلاد، مارکوس ویترویوس، ستون متمایز کورنتین توسط بنیانگذار برنزی، کالیمارکوس کورنتی اختراع شد. نسبت ارتفاع ستون به قطر ستون در معابد کرنتینی معمولاً 10 به 1 است. مقایسه کنید با ستون دوریک با نسبت 5.5 به 1 و یونیک با نسبت 9 به 1 که تقریباً 10 درصد از ارتفاع را تشکیل میدهد.
برای شروع، نظم معماری کورنتی فقط در داخل مورداستفاده قرار گرفت، مانند معبد آپولو اپیکوریوس، باسه (450 قبل از میلاد). در سال 334 قبل از میلاد در نمای بیرونی بنای یادبود کوراژیک لیسیکراتس در آتن، و بعداً در مقیاس بزرگ در معبد زئوس المپیک آتن (174 قبل از میلاد) استفاده شد. در اواخر دوره هلنیستی، ستونهای کورنتی گاهی بدون هیچگونه فلوت ساخته میشدند.
علاوه بر نظامهای یونانی (دوریک، یونیک و کورنتی) دو سبک معماری دیگر نیز وجود داشت. (1) نظام توسکانی، اقتباسی رومی با ظاهری ساده از نظام دوریک که به دلیل بدنه بدون شیار و سرستون ساده معروف است. از نظر تناسب و مشخصات، بیشباهت به دوریک نیست، از نظر سبک بسیار سادهتر است. نسبت ارتفاع ستون به قطر ستون 7 به 1 است.
(2) نظام مرکب که تنها در دوران هنر رنسانس بهعنوان یک نظام جداگانه رتبهبندی میشود. نظامی که با توسعه رومی اواخر نظام کورنتی ساخته شده است. به این دلیل بهعنوان کامپوزیت شناخته میشود، زیرا سرستون آن از دو پیچ یونیک و نقوش برگ آکانتوس کورنتین تشکیل شده است. نسبت ارتفاع ستون به قطر ستون در این سبک 10 به 1 است.
میراث معماری یونان
میراث طراحی معماری یونانی در ارزش زیباییشناختی آن نهفته است که بسیاری از ساختمانهای زیبا را ایجاد کرد. این زیبایی نهتنها از عظمت و اشراف ستونهای معماری آن، بلکه از ویژگیهای تزئینی آن نیز ناشی میشود. برای مثال، شیارهای ستونهای آن به بدنههای زمخت، لطافت و ارتعاش میدهد. فریز از بالای یک آرشیترو که بدون تزئین نگهداری میشود، بلند میشود و استحکام بدنههای متقاطع را حفظ میکند. اعضای انتقالی، سرستونها و قالبها، زوایای پروفیل را بدون ازدستدادن استحکام، به طور قابل قبولی نرم میکنند. تکیهگاهها دارای بالشتک بدون نرمشدگی هستند. اما رومیهای بیاحساس عناصر یونانی را برمیدارند و باعظمت و بدون فکر از آنها استفاده میکنند و ویژگیهای زینتی را مبتذل میکنند. بااینوجود، تزئینات یونانی بهعنوان سبکی از تزیین در هنرهای کاربردی حتی تا قرن بیستم، موردعلاقه فراوان بودند.
اجزای دقیق طراحی ساختمان یونانی هر چه که باشد، معماران غربی قرنها تلاش کردهاند که از محصول نهایی تقلید کنند. در طول قرنهای 15 و 16، معماری رنسانس، کل کانون کلاسیک را در برگرفت، البته کمی مدرنتر. نمونهها عبارتاند از گنبد کلیسای فلورانس ساخته شده توسط فیلیپو برونلسکی (1436-1420) و همچنین تمپیتو از اس پیترو در مونتوریو در رم، 1502 توسط دوناتو برامانته. درعینحال، معماری رنسانس ونیزی دارای ویلاهای متعددی در ویچنزا و ونتو بود که توسط آندریا پالادیو (1580-1508) طراحی شده بود که خود بر طراح انگلیسی اینیگو جونز (1652-1573) تأثیر گذاشت.
معماری باروک از طرحهای یونانی بهعنوان پایهای برای بسیاری از بزرگترین خلاقیتهای خود استفاده کرد. مثلاً: کلیسای سنت پیتر و میدان سنت پیتر، 1504 تا 1657، توسط برنینی و همکاران و کلیسای جامع سنت پل در لندن، 1675 تا 1710، توسط کریستوفر رن (1723-1632).
معماران قرن هجدهم در اروپا و آمریکای شمالی طراحی یونانی را در معماری نئوکلاسیک دوباره احیا کردند. مانند پانتئون در پاریس، آغاز شده در سال 1737، توسط ژاک ژرمن سوفلوت (1780-1713)، دروازه نمادین براندنبورگ در برلین ساخته شده توسط کارل گوتارد لانگ (1808-1732)، ساختمان کنگره ایالات متحده در واشنگتندیسی، 1792 تا 1827 توسط تورنتون، لاتروب و بولفینچ، کلیسای بالتیمور، 1806 تا 1821 توسط بنجامین لاتروب، والهالا در رگنسبورگ، 1830 تا 1842، توسط لئو فون کلنز. در معماری قرن نوزدهم، “نظامهای” یونانی هم در اروپا و هم در ایالات متحده از طریق جنبش احیای یونان احیا شدند. حتی معماران مدرن هنر نو مانند ویکتور هورتا (1947-1861) از طرحهای یونانی کهن وام گرفت.
برای دورههای طولانی اروپای غربی و آمریکا این باور را پذیرفتند که تمرین هنری، حتی در عصر ماشین، باید بر اساس مطالعه این «نظامهای» کلاسیک باشد. این بخشی از نئوهلنیسم بود که در اروپا یک مذهب بود، بهطوریکه حتی در دهه 1920 سر بنیستر فلچر – مورخ مشهور معماری – میتوانست بنویسد: معماری یونانی بهتنهایی بهعنوان بالاتر از نقد و بنابراین بهعنوان استاندارد پذیرفته شده است که با آن میتوان تمام دورههای معماری را مورد آزمایش قرارداد.” (تاریخ معماری: ویرایش ششم)،.
در نهایت، معماری یونانی تصویری ملموس از حقیقت اخلاقی و معنوی را به ما ارائه میدهد. فونداسیون پایه محکم، توده کمفشار از آرشیترو، فریز و ساختار سقف که در غیر این صورت حس بسیار قدرتمند بالابردن از ستونها را خنثی میکند. آرامش ستون که با شور و نشاط دیوارهای تزئین شده و سنگفرش اصلاح شده است. همه اینها را میتوان بهعنوان بیان ملموس ترکیب یونانی آزادی و خویشتنداری، آرمان و عقل کاملاً آماده، اختراع و نظم در نظر گرفت. برخی میگویند که ستونها نشانگر صعود بهسوی حقیقت یا کمال هستند. اما وزن قسمت پایینی تعادل را باز میگرداند و بلند شدن بیش از حد را محدود میکند؛ بنابراین سرنوشت، دسترسی بیش از حد گستاخ انسانی را متوقف میکند. این معنای فلسفی معماری یونانی است که بیش از دو هزار سال است که معماران سراسر جهان را مجذوب خودکرده است.
معابد معروف یونانی
سبک دوریک
– معبد هرا، المپیا (590 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک به سبک آرکائیک.
– معبد آپولو، سیراکوز، سیسیل (565 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک.
– معبد سلینونت سی، سیسیل (550 قبل از میلاد)
یک معبد شش ستون پیرامونی، یکی از مجموعهای از معابد دوریک در آکروپولیس است. متوپهایی که زحمات هرکول را به تصویر میکشند و در موزه ملی در پالرمو قرار دارند.
– معبد آپولو، قرنتس (540 قبل از میلاد)
این معبد شش ستون پیرامونی دوریک شبیه معبد هرا در المپیا بود، اما تماماً از سنگ ساخته شده بود.
– معبد هرا اول، پوئستوم (530 قبل از میلاد)
این معبد که بهعنوان “بازیلیکا” شناخته میشود، یکی از قدیمیترین معابد دوریک است که تا حد زیادی دستنخورده باقیمانده است.
– معبد بزرگ آپولو، سیسیل (520 تا 450 قبل از میلاد)
این معبد هشت ستونی دوریک، بزرگترین معبد در سلینوت است و هرگز به پایان نرسید.
-معبد آپولو، دلفی (510 قبل از میلاد)
این معبد دوریک شش ستونی که ظاهراً توسط معماران افسانهای تروفونیوس و آگامدس طراحی شده است. در واقع توسط اسپینتاروس، زنودوروس و آگاتون ساخته شده است. مقدار کمی از پایهها باقیمانده است.
– معبد آتنا، پوئستوم (510 قبل از میلاد)
این ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک که به معبد دیمتر معروف است، تعدادی از ویژگیهای یونیک، از جمله ستونهای پرونائوس را به نمایش میگذارد.
-معبد زئوس المپیک، آگریجنتو، سیسیل. 510 تا 409 ق.م
ساختمان به سبک دوریک.
-معبد آلفایا، آگینا )490 قبل از میلاد)
معبد ششستون پیرامونی دوریک که در سمت شرقی جزیره آگینا واقع شده است.
-معبد آتنا، سیراکوز، سیسیل (480 قبل از میلاد)
معبد هگزاستایل دوریک. بخشی از ساختار آن اکنون در کلیسای جامع سیراکوز است.
-معبد دلیان آپولو، دلوس (470 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک که اکنون عمدتاً ویران شده است.
-معبد هرا لاسینیا، آگریجنتو، سیسیل (460 قبل از میلاد)
معبد دوریک که در جنوب شرقی آگریجنتو ساخته شده است. این معبد به همراه معبد کنکورد، معبد زئوس المپیاس و دیگران در دره معابد قرار دارد.
-معبد زئوس، المپیا (460 قبل از میلاد)
معبد هگزاستایل دوریک ، طراحی شده توسط لیبون الیس. به دلیل مجسمههای سنتوری شگفتانگیز و همچنین مجسمههای عظیمالجثهای از زئوس که توسط فیدیاس (488 تا 431 قبل از میلاد) مجسمهسازی شده بود که مجسمه آتنا را در پارتنون نیز خلق کرد، مشهور است.
– معبد پوزیدون، پوئستوم (460 قبل از میلاد)
یکی از بهترین معابد هگزاستایل دوریک حفظ شده است.
-معبد آپولو اپیکوریوس، باسه (450 قبل از میلاد)
این بنا که توسط معمار معروف یونانی ایکتینوس طراحی شده است، عناصری از هر سه نظام (دوریک، یونی، کورنتی) را در خود جای داده است.
-معبد روی ایلیسوس، آتن (449 قبل از میلاد)
معبد کوچک چهار سبک آمفی پرواستایل یونیکی در کنار رودخانه الیسوس، که توسط معمار یونانی کالیکراتس طراحی شده است.
-معبد هفائستوس، آتن (449 قبل از میلاد)
این ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک که بهخوبی حفظ شده است، تزیون نیز نامیده میشود، اکنون به عنوان یک کلیسای ارتدکس عمل میکند.
-پارتنون، آکروپولیس آتن (447 تا 432 قبل از میلاد)
معبد اصلی دوریک در آکروپولیس آتن و اثر اساسی معماری یونانی کلاسیک عالی، یکی از تأثیرگذارترین و نمادینترین بناهای جهان باقی مانده است. این مجسمه که توسط معماران ایکتینوس و کالیکراتس برای پریکلس ساخته شده است و به سرپرستی فیدیاس که شخصاً مجسمه عظیم آتنا را خلق کرده است، بر اساس پلان زمین هشت ستون پیرامونی ساخته شده است. اگرچه مجسمههای برجسته آن به سبک دوریک چیده شده است، اما دارای یک خط دیواری سبک یونیک است که اطراف ساختمان را احاطه کرده است.
– معبد پوزیدون، سونیون (444 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک.
-معبد نمسیس، رامنوس (436 قبل از میلاد)
معبد شش ستون دوریک با استایلوبات (پله بالایی) ناتمام.
-معبد کنکورد، آگریجنتو، سیسیل (430 قبل از میلاد)
معبد هگزاستایل دوریک که به خوبی حفظ شده است.
-معبد سگستا، سیسیل (424 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون پیرامونی دوریک، با ستونهای بدون شیار منحصربهفرد.
– معبد هرا، سیسیل (قرن 5 قبل از میلاد)
بهترین معبد هگزاستایل پیرامونی دوریک حفظ شده در سلینوت ، به همراه معابد “F” و “G” که به گروه شرقی تعلق دارد.
-معبد سیلونت C، سیسیل (قرن پنجم قبل از میلاد)
معبد شش ستون دوریک با ایوان ستوندار عمیق و سالن مرکزی باریک و بلند با نمازخانه دوم.
سبک یونیک
-معبد آرتمیس، افسس، آسیای صغیر (560 قبل از میلاد)
یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان، لبه پایینی ستونهای این معبد هشت ستونی دارای یک خط تجسمی است.
-معبد هرا، ساموس، آسیای صغیر (540 قبل از میلاد)
معبد دوگانه یونیک طراحی شده توسط معماران هویکوس و تئودورس از ساموس.
-معبد آتنا نایک، آتن (427 قبل از میلاد)
این معبد یونیکی، یک ساختمان کوچک چهار سبک آمفی پرواستیل که با نام «نیک آپتروس» (پیروزی بدون بال) نیز شناخته میشود، توسط معمار یونانی کالیکراتس طراحی شده است. نزدیک به پروپایلا در آکروپولیس آتن قرار دارد.
-ارکتیون، آکروپولیس آتن (421-406 قبل از میلاد)
معبد هگزاستایل آمفی پرواستیل یونی که به آتنا پولیاس اختصاصیافته است.
-تولوس آتنا، دلفی (400 قبل از میلاد)
معبد دایرهای – با نمای بیرونی دوریک و داخل کورنتی – که توسط تئودوروس فوکیا ساخته شده است.
– معبد آسلپیوس، اپیدورا (380 قبل از میلاد)
ساختمان شش ستون دوریک طراحیشده توسط تئودوتوس، با مجسمههای پایهدار از تیموتئوس.
– معبد آرتمیس، افسوس، آسیای صغیر (356 پ.م.)
معبد هشت ستون یونیک دیپترال طراحی شده توسط معماران یونانی دمتریوس و پایونیوس افسوسی، با نقشبرجستههای اسکوپاس (395 تا 350 قبل از میلاد).
-تولوس پولیکلیتوس، اپیداروس (350 پ.م.)
معبد دایرهای شکل که توسط ۲۶ ستون دوریک احاطه شده است. همچنین دارای 14 ستون داخلی به سبک کورنتی است.
-فیلیپیون، المپیا (339 قبل از میلاد)
ساختمان تولوس یونی که توسط 18 ستون به سبک یونیک و 9 ستون داخلی کورنتی احاطه شده است. این بنا که توسط معمار و مجسمه ساز لئوچارس (قرن چهارم قبل از میلاد) طراحی شده است، برای بزرگداشت فیلیپ دوم مقدونیه، پدر اسکندر مقدونی ساخته شده است.
-معبد آتنا پولیاس، پرین، آسیای صغیر (334 قبل از میلاد)
معبد یونی هگزاستایل پیرامونی طراحی شده توسط پیتیوس پرین. این معبد مانند معبد آرتمیس در افسس فاقد فریز بود.
-معبد آرتمیس، ساردیس، آسیای صغیر (325 قبل از میلاد)
معبد هشتسبک دیپترال ( دو ردیف ستون) یونیک، یکی از بزرگترین معابد آسیای صغیر، ناتمام رها شد و توسط رومیان تکمیل شد.
-معبد دیونیسوس، تئوس، آسیای صغیر (193 قبل از میلاد)
معبد ششستون پیرامونی یونی که توسط معمار هرموژن از پرین طراحی شده است.
سبک کورنتین
-معبد آپولو دیدیمائوس، میلتوس، آسیای صغیر (310 قبل از میلاد تا 40 پس از میلاد)
معبد یونی دوتایی ده ستونی با ویژگیهای کورنتی، طراحی شده توسط معماران یونانی پائونوس و میلتوس.
-معبد زئوس المپیا، آتن (174 قبل از میلاد)
یکی از بزرگترین معابد هشت ستون دو ردیفه کورنتی، توسط معمار اوسوتیوس طراحی شده است. برخی از ستونهای آن قبل از اتمام معبد به رم برده شدند و در معبد کاپیتولینوس ژوپیتر گنجانده شدند، جایی که تأثیر زیادی بر معماری رومی گذاشتند.
معماران یونان باستان
جزئیات کمی از زندگینامه بزرگترین طراحان یونانی وجود دارد. در حالی که ما نام برخی از آنها و برخی از ساختمانهایی که آنها طراحی کردهاند را میدانیم، تقریباً هیچچیز در مورد آموزش یا میزان حرفه آنها نمیدانیم. معروفترین معمارانی که در مورد آنها میشناسیم عبارتاند از:
دافنیس از میلتوس، دمتریوس از افسوس، هرموژنس از پرین، هیپوداموس از میلتوس، ایکتینوس (اواسط قرن پنجم قبل از میلاد)، لیبون الیس، منسیکلس (اواسط قرن پنجم قبل از میلاد)، اوسوتیوس، پایونیوس از افسوس، پلیکلیتوس جوان، پیتیوس پرین، رویکوس ساموسی، تئودوروس ساموسی، و تئودوتوس.
منبع: www.visual-arts-cork.com