معمار والتر گروپیوس

زندگی‌نامه والتر گروپیوس

یکی از نام‌آشنا‌ترین معمار قرن بیستم، والتر گروپیوس معمار آلمانی-آمریکایی است که به همراه هموطنانش لودویگ میس‌ونده‌روهه(1969-1886)، لوکوربوزیه فرانسوی (1965-1887) و اسکار نیمایر، از پیشگامان معماری مدرن شناخت می‌شوند. او اولین بار پس از تأسیس مدرسه طراحی معروف باهاوس (1933-1919) در وایمار مورد توجه معماران آمریکایی واقع شد.

طراحی عملکردی با این مدرسه معنا یافت و به دلیل هنر و معماری آوانگارد، به آن توجه شد. آثار گروپیوس به همراه افرادی مانند اود، میس‌وند‌روهه، اریک مندلسون، آلوار آلتو و ریچارد نوترا به عنوان یکی از نمایندگان برجسته در سبک بین‌المللی معماری مدرن در «نمایشگاه بین‌المللی معماری مدرن» در سال 1932 در نیویورک به نمایش درآمد. دغدغه اصلی گروپیوس، مانند دیگر دوستان مدرنیستش، ایجاد ساختمان‌های «مدرن» برای «انسان مدرن» بود، به معنی نوعی ساختمان عملکردی، بدون هیچ‌گونه تزئینات تاریخی قدیمی مانند نقوش رومی، گوتیک، رنسانس یا نئوکلاسیک.

بنابراین او ساختمان‌هایی هندسی و بدون هرگونه تزئینات، اما با عناصر خلاقانه در نقاط کلیدی به‌صورت تکراری طراحی می‌کرد. به‌دلیل موفقیت او در مدرسه باهاوس و کیفیت نوآورانه طرح‌های خود از جمله کارخانه فاگوس (1925-1911) در لِین، غرفه نمایشگاه رِکباند ( (Werkbund در کلن در سال 1914، و مجتمع باهاوس) 1925) در دسائو ، از او دعوت شد تا درست قبل از جنگ جهانی دوم به دانشگاه هاروارد رود و ریاست دانشکده طراحی را به‌دست گیرد. او در آمریکا، هم مسیر آکادمیک و هم حرفه اجرایی خود را ادامه داد، که در آن به مدت نیم قرن تا زمان مرگش در سال 1969 به عنوان یک معمار برجسته باقی ماند.

او یکی از همراهان مهم هنر آمریکا در اواسط قرن بیستم بود، طرح‌های معروف او که بیشتر آنها با مشارکت معماران دیگر اجرا شدند، می‌توان به گروپیوس هاوس در ماساچوست (1937)، مرکز تحصیلات تکمیلی هاروارد (1950-1949)، ساختمان پان اَم در نیویورک (1963-1958) و ساختمان دفتر فدرال جان اف کندی در بوستون (1966-1963) اشاره نمود. او در اواخر دهه 30 سالگی با آلما مالر
(1964-1879) بیوه گوستاو مالر (آهنگساز و رهبر ارکستر) ازدواج کرد.

آموزش معمارانه و کارهای اولیه

والتر آدولف جورج گروپیوس در برلین، فرزند والتر آدولف گروپیوسِ معمار و همسرش مانون آگوست پائولین شارنوبر به دنیا آمد. پس از تحصیل در رشته معماری در کالج‌های فنی مونیخ (1904-1903) و برلین (1907-1905)، والتر به دفتر معماری پیتر بهرنس(1940-1868)، یکی از اولین معماران مدرنیستی و بنیان‌گذار مکتب ورکبوند آلمانی پیوست. البته او به مدت یک سال پیش از پیوستن به بهرنس در ایتالیا، اسپانیا و انگلستان گردش کرد. از جمله همکاران گروپیوس، لودویگ میس ونده‌روهه، دیتریش مارکس و لوکوربوزیه بودند.

در سال 1910، گروپیوس برای تأسیس شرکت خود با مشارکت آدولف میر (1929-1881) به برلین رفت. دو مورد از موفق‌ترین سفارش‌های آنها شامل کارخانه فاگوس وِرک (1913-1911) کارخانه‌ای در آلمان بود که طراحیش به شدت تحت تأثیر کارخانه توربین AEG پیتر بهرنس بود؛ و دیگر سفارش برجسته آنها، ساختمان نمونه کارخانه برای نمایشگاه اتحادیه کارگری آلمان (1914) در کلن بود که تحت تأثیر معمار آمریکایی فرانک لوید رایت (1959-1867) بود، کسی‌که طرح‌های انقلابی او بعداً چندین مدرس باهاوس را مجذوب خود کرد.

رهبری فکری

موفقیت اولیه طرح‌های او، فعالیت‌هایش با مکتب ورکبوند آلمانی و جذب مفاهیم نوآورانه معماری، همگی نشان از رشد فکری او داشت. در سال 1913 مقاله‌ای در مورد “توسعه ساختمان‌های صنعتی” منتشر کرد که شامل عکس‌هایی از کارخانه‌ها و آسانسورهای غلات در آمریکای شمالی بود که به میزان قابل توجهی بر دیگر مدرنیست‌های اروپایی مانند لوکوربوزیه و مندلسون تأثیر گذاشت.

باهاوس (1919-1932)

در سال 1919، پس از خدمت سربازی در طول جنگ، والتر گروپویس جانشین معمار بلژیکی سبک آرنوو یعنی هنری ون‌دولده شد(1957-1863). او به عنوان رئیس مدرسه هنرها و صنایع دستی ساکسون بزرگ دوکال در وایمار فعالیت کرد، که بعدا به سرعت آن را به باهاوس مشهور تبدیل کرد. این مدرسه معلمان برجسته‌ای مانند پل کلی (1940-1879)، یوهانس ایتن
(1888-1976)، جوزف آلبرز (1976-1888)، هربرت بایر (1985-1900)، لازلو موهولی-ناگی (1946-1895) ، اتو بارتنینگ (1883-1959)، ال لیسیتزکی (1941-1890) و واسیلی کاندینسکی (1944-1866) را به خود جذب کرد. این مکتب با تعدادی از جنبش‌های طراحی مدرنیستی در اروپا، از جمله د استایل آلمانی، المانتاریسیزم ( شاخه‌ای از سبک د استایل)، نئوپلاستیسیزم و ساختارگرایی نیز ارتباط دارد.

در سال 1923، گروپیوس «دستگیره‌های در» معروف خود را طراحی کرد، که امروزه به عنوان نمادی از طراحی قرن بیستم دیده می‌شود و اغلب به عنوان یکی از تأثیرگذارترین اقلام هنر کاربردی دوره باهاوس ذکر می‌شود. همچنین، زمانی که باهاوس از وایمار به دسائو نقل مکان کرد، خود گروپیوس ساختمان مدرسه و خوابگاه دانشکده را طراحی و اجرا کرد که احتمالا شناخته‌شده‌ترین طرح اوست. علاوه بر این، در طول دوره 1926 تا 1932، او چندین طرح مسکن در مقیاس بزرگ را در برلین، کارلسروهه و دسائو تکمیل کرد. در سال‌های 1929 تا 1930، او بخشی از یک مجتمع مسکونی را در زیمنس‌اشتات برلین طراحی کرد.

مهاجرت به آمریکا

در سال 1934، پس از بسته‌شدن اجباری باهاوس توسط نازی‌ها، گروپیوس با احتیاط آلمان را از طریق ایتالیا به قصد تبعید به انگلستان ترک کرد. زمانی‌که او به آمریکا مهاجرت کرد تا سال 1937 به عنوان بخشی از گروه طراحی ایسکان کار کرد. او به سرعت خانه خود – گروپیوس هاوس – را در لینکلن ماساچوست ساخت، که سریع به‌عنوان نمونه اولیه سبک مدرن بین‌الملل مشهور شد. البته این خانه شامل تعدادی از ویژگی‌های معماری انگلستانی نیز بود. در سال 1938 او سمت خود را به عنوان رئیس دانشکده طراحی دانشگاه هاروارد بر عهده گرفت که تا زمان بازنشستگی خود در سال 1952 این سمت را حفظ کرد؛ مارسل بروئر، شاگردش در باهاوس نیز به دانشکده پیوست.

توجه: یکی دیگر از طراحان سابق باهاوس که به آمریکا مهاجرت کرد لازلو موهولی ناگی (1946-1895) بود که مدرسه کوتاه‌مدت نیو باهاوس (1938-1937) را در شیکاگو تأسیس کرد و تا زمان مرگ خود آن را اداره کرد. در سال 1944، گروپیوس شهروند ایالات متحده شد و در سال 1945، به همراه شش تن از شاگردان سابقش از هاروارد، (TAC) یا The Architects Collaborative را در کمبریج تأسیس کردند. سایر بنیانگذاران شامل ژان بی فلچر، نورمن سی فلچر، سارا پی هارکنس، جان سی هارکنس، لوئیس مک‌میلن، رابرت اس، مک میلان و بنجامین سی تامپسون بودند.

TAC به یکی از شناخته‌شده‌ترین و معتبرترین شرکت‌های معماری در جهان تبدیل شد. گروپیوس خود اگرچه یک طراح فوق‌العاده با استعداد بود، اما همیشه کار گروهی را ترجیح می‌داد. بنابراین حتی در TAC، او ترجیح داد که صرفاً به عنوان یک عضو مانند دیگر اعضا شناخته شود.

طرح‌های معروف توسط گروپیوس و TAC

گروپیوس و گروه TAC که در معماری داخلی، تجاری و آسمان‌نما فعال بودند، به طراحی تعدادی ساختمان‌های برجسته ادامه دادند. از جمله می‌توان از مرکز فارغ‌التحصیلان دانشگاه هاروارد (50-1949)، کمبریج، ماساچوست، ساختمان پان آمریکن (1963)، ساختمان نیویورک که اکنون ساختمان مِتلایف نام دارد که با پیترو بلوشی طراحی کرده‌بود و ساختمان دفتر فدرال جان اف کندی (1966) در بوستون نام برد.

از جمله پروژه‌های TAC در خارج از کشور که گروپیوس در آن نقش کلیدی بازی می‌کرد، چهار پروژه در آلمان غربی هستند. مانند: کارخانه‌های سرامیک روزنتال (1963) در سِلب، کارخانه شیشه‌ای توماس (1967) در آمبرگ، همچنین گروپیوسشتات (1962)، پروژه بزرگ مسکن در برلین غربی و سفارت ایالات متحده (1956) در آتن یونان و دانشگاه ملی (1957) در بغداد عراق نیز می‌توان نام برد.

همه این پروژه ها به دلیل متانت، رد تزئینات تاریخی و تحقیر فرمالیسم خاص که مشخصه معماری قرن نوزدهم بود، قابل توجه هستند. طراحی عملکردگرا، که گروپیوس پیشگام و متخصص بزرگ آن بود، تا زمان مرگش به اصطلاح غالب معماری جهان تبدیل شده بود و ظاهر هر شهر روی زمین را به شدت تغییر داده بود. اما این تغییر نیز به چیزی تبدیل شده بود که خود گروپیوس نسبت به آن هشدار داده بود – “سبک”. به این ترتیب، در برابر بسیاری از اتهاماتی که هنر پست مدرنیسم علیه آن مطرح کرده بود، آسیب پذیر بود اما برای همیشه جهت معماری جهان را تغییر داد.

در سال 1959، موسسه معماران آمریکا مدال طلای خود را به گروپیوس اعطا کرد و در سال 1964 جایزه شرکت معماری خود را به The Architects Collaborative اهدا کرد. گروپیوس در سال 1969 در بوستون در سن 86 سالگی درگذشت.

میراث

گروپیوس که به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین معماران اوایل قرن بیستم شناخته می‌شود – به ویژه به دلیل کمک‌هایش به باهاوس – یک حرفه طولانی و معتبر در هر دو سوی اقیانوس اطلس داشت. با این حال، تعداد ساختمان‌های ساخته‌شده که می‌توان به او نسبت داد، به طرز شگفت‌آوری محدود است. یک دلیل آن است که بسیاری از پروژه‌های او هرگز ساخته نشدند. دیگری ترجیح او برای کار به صورت همکاری و مشارکت بود و تمایل داشت حضور خود را در پروژه پنهان کند.

با این حال، او پیشگام واقعی سبک مدرنیستی بود که بر یک نسل کامل از طراحان در سراسر جهان تأثیر گذاشت. از سوی دیگر، مانند بسیاری از مدرنیست‌ها، او به دنبال آرمان‌شهری با وسواسِ زیبایی‌شناسانه عملکردی بود. این تنها مشکل معماری گروپیوس، لوکوربوزیه و مکتب آنهاست؛ انتقادها این‌گونه بود: آدم احساس می‌کند که معماری‌ای می‌سازند که «برای ما خوب است» و نه «زیبا». به عنوان مثال، بسیاری از سازه‌های بروتالیستی، اکنون شبیه گتوهای (ساختمان‌‌های خارج‌شهری) بتنی زشت هستند. در سال 1987، مجله نیویورک نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که بیان می کرد که ساختمان MetLife/Pan Am گروپیوس ساختمانی است که نیویورکی‌ها دوست دارند تخریب شود.

منابع

  • ویژوال آرتز

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *