مکتب Fontainebleau چیست؟
در نقاشی فرانسوی، اصطلاح “مکتب فونتنبلو” (Ecole de Fontainebleau) با نقاشیها و مجسمههای تزئینی مَنریستی
(سبک هنری اواخر دوره رنسانس) و همچنین معماری ایتالیایی در قلعه سلطنتی فونتنبلو (حدود 1528 تا 1610) توصیف میشود که برای دربار فرانسه تولید شدهاند؛ درباریانی که تحت حمایت فرانسیس اول (1547-1494) و جانشینان او بودند. از همان ابتدا، این مدرسه از هنر رنسانس ایتالیا الهام گرفت که فرانسیس برای آن احترام ویژهای قائل بود. در نتیجه، افراد پیشرو در این هنر رنسانسی تزئینی فرانسوی، هنرمندان ایتالیایی فرانچسکو پریماتیکی (1570-1504) و روسو فیورنتینو
(1464-1540) بودند. طراحان و هنرمندان فرانسوی تا زمانی که کاخ ورسای در قرن 17 ساخته شود، پتانسیل کامل خود را نشان نمیدادند.
در معنای وسیعتر، اصطلاح «مکتب فونتنبلو» هر هنر فرانسوی این دوره را در بر میگیرد که از سبک متمایز ایجاد شده در قلعهای به همین نام که در واقع بهاصطلاح غالب در فرانسه تبدیل شد، نشئتگرفته یا تحتتأثیر آن قرار گرفته است. مکتب دوم بعدی و کمتر مهم فونتنبلو پس از جنگهای مذهبی (1598-1562) تأسیس شد، زمانی که تزئینات کاخهای سلطنتی در دوران هنری چهارم (حکومت 1589 تا 1610) احیا شد. اعضای این گروه عبارت بودند از آنتونیو فانتوزی (1550-1510)، آمبروز دوبوآ (1614-1542)، توسن دوبرویل (1602-1561) و مارتین فرمینه (1619-1567).
اصالت
ممکن است گفته شود که مکتب فونتنبلو در نتیجه تهاجم فرانسه به ایتالیا در اواخر دهه 1490 ایجاد شده است. تهاجم و فتح میلان توسط فرانسویها در سال 1499، تحت رهبری لوئی دوازدهم (1515-1462)، بازتابهای گستردهای بر هنر فرانسه داشت. به طور خلاصه، چشم نجیبزادگان و هنرمندان فرانسوی را به زیبایی رنسانس ایتالیا باز کرد و آن را به کالایی بسیار موردعلاقه تبدیل کرد. بهعنوانمثال، لئوناردو داوینچی (1519-1452) در آن زمان در میلان بود و تمام تلاشها برای جذب او به فرانسه انجام شد.
تاریخ و ویژگیها
تا زمان سلطنت شاه فرانسیس اول (1547-1515) بود که حمایت سلطنتی برای ایجاد فرانسه بهعنوان یک مرکز هنری مهم متعهد شد. پادشاه فرانسه سلایق پیشرفتهای داشت و امیدوار بود با تقلید از فعالیتهای هنری شاهزادگان بزرگ انسانگرای (مدیچی، گونزاگا، روور، فارنزه، بورگزه) ایتالیا، تاجوتخت فرانسه را تجلیل کند. برای این منظور و باتوجهبه این واقعیت که فرانسه فاقد سنت بومی نقاشی دیواری بود، از تعدادی از هنرمندان رنسانس عالی ایتالیا دعوت کرد تا در دربار سلطنتی فرانسه کار کنند. در ابتدا فقط هنرمندان درجه دو دعوت او را پذیرفتند. تا زمانی که او شروع به بازسازی کلبه شکار سلطنتی در فونتنبلو کرد، سپس با موفقیت هنرمندان برجسته ایتالیایی را برای تزئین آن جذب کرد.
سبک متمایز مَنِریسم فرانسوی
دو تن از هنرمندان ایتالیایی، بیش از همه، مسئول این کار بودند: اول، نقاش/ مجسمهساز منریست، روسو فیورنتینو
(1494-1540) که در 1530 وارد شد و نقاش/ مجسمهساز فرانچسکو پریماتیکچیو (1570-1504) که در سال 1532 به فونتنبلو آمد. با کمک تعدادی از هنرمندان فرانسوی و فلاندری (بخشی از بلژیک)، این دو سبک متمایز از منریسم
(شیوهگرایی یا سبکی در قرن هفدهم اروپا) فرانسوی را خلق کردند. خلقی حسی و پیچیده که در ترکیبی منحصربهفرد از نقاشی اسطورهای همراه با تزئینات گچبری پیچیده مانند پیکرههای برهنه و گلدستهها تشکیل میشود. تابلوهای نقاشی دیواری، دیوارهای پایینی را اشغال میکردند، درحالیکه تزئینات گچبری دیوارهای بالایی را میپوشاندند. تصاویر مربوط به موضوعات تمثیلی و اساطیری با اندامهای بلند و نیمرخهای ظریف طراحی میشدند. گچکاری تا حدی مجسمههای برجسته و تا حدودی تزئینی است، با تکهها، کارتوها (همان هیروگلیف مصری با فرم بیضی) و مهمتر از همه تسمهکاریای که در آن گچکاری بهصورت نوارهای چرممانند بریده میشود و در انتها غلت میخورد و شکلهای خارقالعادهای را به وجود میآورد. قرار بود این هنر گچبری در سراسر اروپا کپی شود. البته بسیاری از هنرمندانی که نتوانستند از فونتنبلو دیدن کنند، با اینوجود به دلیل دیدن حکاکیهای داخل کاخ با این اثر آشنا بودند. درهرصورت، سبک فونتنبلو به طور گسترده در فرانسه کپی شد. بهعنوانمثال، به کار مجسمهسازانی مانند ژان گوژون (حدود 1568-1510) و ژرمن پیلون (1590-1529) نگاه کنید. همچنین چندین دادگاه اروپایی و فرانسه را میتوان بهعنوان مرکز مهم هنرهای زیبا و تزئینی معرفی کرد. جالب است که سبک کلی دکوراسیون داخلی فونتنبلو را میتوان از برخی جهات بهعنوان پیشروی اولیه سبک قرن هجدهم هنر روکوکو، مرتبط با مادام دو پومپادور، معشوقه پادشاه لوئیس پانزدهم دانست. متأسفانه، بسیاری از کارها در فونتنبلو تخریب شده یا بهشدت تغییر کرده است اما برخی از مشخصترین مجسمهها و نقاشیهای قلعه را هنوز میتوان در گالری فرانسیس اول (حدود 1539-1533)، اتاق دوشس اتامپس و سالن دو بال مشاهده کرد.
گالری فرانسیس اول
سبک فونتنبلو در گالری فرانسیس اول به اوج خود رسید، جایی که فیورنتینو و پریماتیکچیو از گچبری و نقاشی استفاده کردند تا تمام حس سازه معماری را تحتتأثیر قرار دهند. کار آنها اولین باری بود که قابهای گچبری آنقدر برجستگی داشت که در واقعگویی خود را از دیوار جدا میکند، بنابراین آنقدر اهمیت پیدا میکرد که به یکی از عناصر اصلی در دکوراسیون تبدیل شد. شکی نیست که پیشینههای این امر همگی ایتالیایی بودند. از سالا دی کوستانتینو در واتیکان تا سالا دگلی استوچی در پلازای مانتوآ که هر دو با جولیو زومانو (1546-1499) کار کردند. نتیجه بهدستآمده در فونتنبلو استثنایی است؛ پیکرههای برهنه ظریف زنانه، فرمهای مارپیچی قابها و تسمهبندیها نشاندهنده اوج خلاقیت و پیچیدگی هنر منریستی ایتالیایی است که مستقیماً در فرهنگ فیگوراتیو فرانسه وارد شده بود.
هنرمندان مشهور مکتب فونتنبلو
همانطور که در بالا توضیح داده شد، فیورنتینو و پریماتیکچیو هنرمندان کلیدی این مکتب بودند، اگرچه سهم دقیق آنها در طول دوره (1540-1532) نامشخص است. با اینحال، پس از مرگ اولی در سال 1540، پریماتیکچیو هنرمند غالب این قلعه شد. او در ادامه به تزئین اتاق ملکه و همچنین شاهکار خود یعنی تالار هرکول پرداخت.
فرانسیس اول به قضاوت او ایمان زیادی داشت و او را برای خرید در سالهای 1540 و 1545 به ایتالیا فرستاد. همچنین کنترل کارهای معماری در قلعه، از جمله طراحی باغ را به عهده گرفت.
از دیگر هنرمندان منریست ایتالیایی که در قلعه فونتنبلو کار میکرد، میتوان به مجسمهساز بنونوتو سلینی (1571-1500) اشاره کرد. او به دلیل انبار نمک فرانسیس اول (آبنوس و طلا، 1540؛ موزه کنستیستوریش، وین) و زن زیبای فونتنبلو
(برنز، 1544، لوور، پاریس) و نیکولو دل آباته (1571-1510) به دلیل مناظر اساطیری خود مشهور است. یکی از برترین نقاشان فرانسوی آن روزگار که در فونتنبلو کار میکرد، آنتوان کارون (1599-1521) بود. بعدها نقاش دربار کاترین دو مدیسی، همسر هنری دوم، در طول جنگهای مذهبی نمونهای از سبک دربار والوآ را به نمایش گذاشت (1598-1562).
بااینحال، مقدار قابلتوجهی از هنر در فونتنبلو توسط دستان ناشناس خلق شد، از جمله نقاشی معروف دایانای شکارچی (حدود 1550، لوور). روایتی اسطورهای، فرمهای دراز ظریف، منظرهای بتنگر و هوای گرفته، کاملاً نمونهای از مکتب فونتنبلو است.
نقاشی پرتره فرانسوی قرن شانزدهم
هنر پرتره در دوران مکتب فونتنبلو یک ژانر مهم باقی ماند، اگرچه عموماً تحت اثر پیشرفتهای هنری این قلعه قرار گرفت. پرتره فرانسوی قرن شانزدهم تحت سلطه دو نقاش پدر و پسر بود. پدر، ژان کلوئه (متوفی 1541)، احتمالاً هلندیالاصل بود و هرگز یک فرانسوی ملی نشد. در سال 1509 او در فرانسه شناخته شد و تا سال 1516 برای دربار سلطنتی کار میکرد. اشعار او را میتوان با بزرگترین هنرمندان ایتالیایی از جمله مایکل آنجلو نابغه (1564-1475) مقایسه کرد. امروزه تنها تعداد انگشتشماری از پرترهها را میتوان به او نسبت داد که یکی از آنها، شبیه به فرانسیس اول است و بهوضوح پیوندهای او را با نقاشی فلاندری نشان میدهد. پسرش فرانسوا (متوفی 1572) جانشین ژان کلوئه بهعنوان نقاش دربار جایگزین شد. او نیز بیشتر به دلیل نقاشیهای پرترهاش که بر خلاف نقاشیهای پدر، پیوندهای محکمی با منریست ایتالیایی و آلمانی نشان میدهند، شهرت دارد. یکی از کارهای بسیار متفاوت او، پرتره تمامقد از چارلز نهم، بهاصطلاح بانوی در حمام (1550، گالری ملی، واشنگتن) است که عموماً بهعنوان پرتره دایان دو پواتیه شناخته میشود. پرترهای از بدن برهنه نیمه قد است که در اصل لئوناردوئیک است. این یک اثر محبوب بود و اغلب کپی میشد.
معماری قلعه فونتنبلو (حدود 1586-1528)
اقامتگاه موردعلاقه فرانسیس اول، اقامتگاه شکار قرون وسطایی سابق، از قرن دوازدهم توسط پادشاهان فرانسه مورداستفاده بوده است. بااینحال، پادشاه فرانسیس اول میخواست آن را در کانون رنسانس فرانسوی بر پایه مدل ایتالیایی قرار دهد. دگرگونی ایتالیایی فرانسیس در کاخ، معماری رنسانس را با سنتهای هنر فرانسه ترکیب کرد. معماران پیشروی درگیر شامل ژیل لو برتون (1528-1548)، فیلیبر د لورمه (حدود 1548 به بعد) و پریماتیکچیو (1553 به بعد) بودند.
همه چیز در سال 1528 زمانی آغاز شد که فرانسیس اول از معمار ژیل لو برتون (متوفی 1553) درخواست کرد تا شروع به تبدیل کلبه شکار فونتنبلو به اقامتگاه تشریفاتی خود کند. لو برتون، مسئول ساخت دروازه طلایی و گالری طولانی بود که برج قرون وسطایی قدیمی را با ساختمانهای جدید در انتهای سالن اسب سفید مرتبط میکرد.
اگرچه سبک لو برتون، ترکیبی پیشبینی شدنی از فرمهای سنتی و عناصر مدرن است اما استفاده او از آنچه میتوان ویژگیهای منریستی نامید، تصادفی به نظر میرسد.
تنها با ورود فیورنتینو و پریماتیکچیو به صحنه، تغییرات اساسی در روند طراحی ایجاد شد. از آن زمان به بعد، کارگاه معماری، دکوراسیون، و اثاثیه از نزدیک ادغام شده بودند و به یکی از خلاقانهترین و جالبترین مراکز منریسم بینالمللی تبدیل شد. مرحله اول “مکتب فونتنبلو” واقعاً دورهای از تاریخ ایتالیا بود که به خاک فرانسه پیوند خورده بود؛ روسو و پریماتیکچیو فهرست رسمی مکتب رومی را غنی و تجدید کردند تا هماهنگی جدیدی را با ادغام کامل عناصر فیگوراتیو و تزئینی ایجاد کنند. همچنین، معمار منریستی ایتالیایی ویگنولا (1573-1507) نیز در شاتو کار میکرد. هنگامی که در سال 1541، سباستیانو سرلیو، نویسنده رساله معروفی در مورد هنر، نامزد معمار معمولی شد، نشانگر گسست از نظم و تقارن ریتمیک برنامههای کاخ تا آن زمان شد. کلاسیکترین حالت حضور این گسست در قلعه، دروازه طلایی، ایوانهای رویهم قرار داده شده در میان ستونهای عریض با نشانهای واضح از منریسم در توالی پیوسته پنجرهها پیوند خورد. همانطور که فضا هنریتر شد، نقش معمار پس از مرگ لو برتون در سال 1553 توسط پریماکیاتو به عهده گرفته شد. در دهه 1560، دودکش زیبا
(Aile de la Belle Cheminee) با استفاده از زبانی هنری که در آن زمان کاملاً فرانسوی بود، تکمیل شد.
دیگر معماری فرانسوی قرن شانزدهم
اشراف فرانسوی که مجذوب شیوه زندگی مجلل در ایتالیا بودند، قصرهای خود را بازسازی و بزرگ کردند. سازندگان این قصرهای مجلل هنوز سنگتراشان چیرهدست با مقام صنعتگر بودند. هنگامیکه در قرن شانزدهم معماران ایتالیایی، بهویژه سباستیانو سرلیو (1554-1475) در سال 1540 به فرانسه آمدند، رنسانس فرانسه بهطورجدی آغاز شد. سرلیو که در واقع بسیار کم ساختوساز کرد، عمدتاً از طریق رساله مصور غنی خود در معماری تحت عنوان “معماری” دیگران را تحتتأثیر قرارداد. در اواسط قرن، معماران حرفهای، مردان فرهنگی که ایدههای جدید را درک میکردند، شروع به جایگزینی استادان سنگتراش کردند. این دو رهبر عبارت بودند از پیر لسکو (حدود 1578-1500) که بیشتر به دلیل کارهایش در موزه لوور پاریس شناخته شده بود، و فیلیبر دو اورمه (حدود 1570-1510).
پیر لسکو در سال 1546 توسط فرانسیس اول مأموریت یافت تا کاخ لوور در پاریس را بازسازی کند. ساختار لسکو که شامل بخش کوچکی از ساختمان عظیم امروزی است که اکنون قسمت جنوب غربی هال مربعی است، ترکیبی از عناصر سنتی فرانسوی و نقوش کلاسیک را در خود جای داده است که سبک متمایز کلاسیک فرانسوی را ایجاد کرده است.
فیلیبر د لورمه شخصیت هنری پیشرو در زمان خود بود و جز استادان قدیمی ایتالیا بود. او که در لیون متولد شد، سه سال را در رم گذراند. در آنجا با کاردینال دو بِلی آشنا شد که سپس او با حلقه دوفن و دایان دو پواتیه آشنا شد که برجستهترین و تأثیرگذارترین حامیان او شدند. زمانی که دوفین پادشاه هنری دوم شد، او را سرپرست ساختمانها کرد. پس از افت کوتاهی پس از مرگ هنری پادشاه که در این حین دو اثر در زمینه معماری نوشت، دوباره به کار خود بازگشت و به کار برای کاترین دو مدیچی، ملکه مادر ادامه داد. شناختهشدهترین اثر او قلعه آنت (1555-1548) است که برای دایان دو پواتیه ساخت.
بیشتر ساختمان ویران شده است اما ورودی آن باقیمانده است. بهغیراز ستونهای دوریک در دو طرف ورودی، ساختمان در سادگی عظیم خود کاملاً فرانسوی است که توسط نردههای سوراخ شده در بالا جان گرفته است. مجسمه زن برنزی سلینی که اکنون با یک نسخه گچی جایگزین شده است، نیمدایره ورودی را زینت میدهد. آثار نقاشان و مجسمهسازان مکتب فونتنبلو را میتوان در موزه ملی شاتو فونتنبلو، در بسیاری از بهترین موزههای هنری دیگر در فرانسه و در سراسر جهان مشاهده کرد.
منبع: www.visual-arts-cork.com