کوادراتورا چیست؟
در هنرهای زیبا، اصطلاح کواداتورا شکلی از نقاشی دیواری توهمزا را توصیف میکند که در آن تصاویری از صور معماری بر روی دیوارها یا سقفها نقاشی میشوند به طوری که به نظر میرسد فضای واقعی اتاق را به فضایی تخیلی فراتر از محدودیتهای دیوار و سقف گسترش میدهند. اگرچه این اصطلاح می تواند تعبیری برای “گشودگی” فریبانه دیوارها به کار رود، اما دراصل به نقاشی دیواری کلیساهای ایتالیایی به ویژه در دوران باروک برمیگردد. فرم خاص و الهامبخش هنر مسیحی و یکی از ویژگیهای کلیدی مبارزات تبلیغاتی اصلاحات متقابل هنری کاتولیک (حدود 1560-1700) – این نوع ناب کواداتورا – بر خلاف سایر گونههای کمتر فرمال هنر معماری ترومپ لوئیل (خطای باصره، شاخه ای از وهم گرایی، به معنی فریب چشم است. به طور ساده میتوان گفت وقتی یک تابلو به گونه ای باشد که چشم مخاطب احساس کند که آن تابلو واقعی است و در کنار او حضور دارد،فریب چشم اتفاق میوفتد.این اصطلاح اغلب برای نقاشیهای بی جان یا سایر آثاری که در فضای کوچکتر خلق شده اند کاربرد دارد)، مانند تکنیک دی سوتو این سو در تزئینات سقف (از بالا به پایین، تکنیک از پایین به بالا یک فریب و وهم فضایی است که از پایین دیده میشود) – به شدت بر نظریه های قرن هفدهم در مورد چشم انداز خطی متکی است، اما شکل کامل تری از “کل آثار هنری” (در تئوری هنری ریچارد واگنر، آمیزه ای از موسیقی وصحنه پردازی وتئاتر و رقص و غیره که به صورت یک نمایش تمام و کمال ارائه می شود، مثل برخی اپراها) را ایجاد می کند که معماری، نقاشی و مجسمه سازی را متحد می کند.
تاریخچه کوادراتورا
این نوع نقاشی ترومپ لوئیل که در روم باستان نسبتاً رایج است، توسط هنرمند رنسانس اولیه آندریا مانتنیا در نیمه دوم کواتروسنتو (قرن پانزدهم) احیا شد و در دوران نقاشی باروک در قرن هفدهم در رم به اوج خود رسید. تکنیک کواداتورا نیاز به مهارت های بصری-فضایی استثنایی و تسلط بر پرسپکتیو خطی دارد. علاوه بر این، تاثیر کامل آن معمولاً فقط از یک نقطه دید قابل مشاهده است.
در نتیجه بسیاری از نقاشان کواداتوریست ها – طراحان متخصص کوادراتورا – را برای کمک به آنها در تزئینات به کار گرفتند. آگوستینو تاسی ایتالیایی (1578-1644) – مهاجم جنجالی آرتمزیا جنتیلسکی – یکی از برجستهترین کواداتوریستهای فعال در رم در اوایل باروک بود. او فضای معماری توهمگرایانه را برای نقاشی دیواری معروف شفق قطبی (3-1621، ویلا لودوویسی، رم) ایجاد کرد که توسط گورچینو (1591-1666) برای برادرزاده پاپ گرگوری پانزدهم، کاردینال لودوویکو لودوویسی نقاشی شده بود. حتی نقاش بزرگ نقاشی دیواری ونیزی، جیامباتیستا تیپولو(1770-1696) گهگاه با کوادراتوریستای برجسته جرولامو منگوزی کولونا (حدود 1688-1766) همکاری می کرد.
دیگر تکنیکهای نقاشی توهمگرایانه مرتبط با کوادراتورا، عبارتند از “کوچک کردن” (کوتاه نمایی تصویر در مسیر دید) و زیرمجموعه آن تکنیک دی سوتو این سو (به ایتالیایی به معنای «از پایین دیده میشود»)، که هر دو در اوایل رنسانس در ایتالیا توسعه یافتند. دو پیشگام برجسته این تکنیکهای ترومپ لوئیل، آندریا مانتنیا (1430-1506) و ملوزو دا فورلی (1438-1438) بودند. هر دوی آنها تحت تأثیر هنرمند پیشین هم عصرشان پیرو دلا فرانچسکا (1420-1420) بودند. هر دو به دلیل مهارتشان در توهم گرایی و چشم انداز شهرت داشتند: مانتنیا برای کارهایی مانند روزنه در نقاشی های دیواری “اتاق عروس” (حدود 1465-1465، کاخ دوک، مانتوا)؛ ملوزو دا فورلی هم برای آثاری مانند نقاشی دیواری معراج (1478-80) برای گنبد اس اس آپوستولی در رم.
نقاشی های معروف کوادراتورا
رنسانس متعالی
یکی از نمونه¬ها تزئینات کوادراتورا رنسانس عالی با نقاشی دیواری سالا دل پرسپکتیو (1517) در ویلا فارنسینا توسط نابغه خجالتی بالداساره پروزی (1481-1536) است. فرضیه باکره (کلیسای جامع پارما) (1530)، یک نقاشی دیواری جسورانه دارد که در قسمت زیرین گنبد کلیسای جامع توسط کرجیو نقاشی شده است، اثری که توسط هنرمندان باروک ایتالیایی مورد مطالعه دقیق قرار گرفت. “کوچک کردن” شدید فیگورها و نورپردازی سنجیده، احساس بی وزنی مطلق را ایجاد می کند. برای اطلاعات بیشتر در مورد تأثیر کورجو، نگاه کنید به: مدرسه نقاشی پارما (حدود 1520-50).
منریسم
کوادراتورا توهم گرای مانریست توسط نقاشی های دیواری ویلا باربارو (حدود 1561) در ترویزو توسط نقاش مانریست ونیزی پائولو ورونز (1528-88) به تصویر کشیده شده است.
توجه: همچنین به نقاشی های دیواری گالری فارنز (1597-1608) که به سبک کلاسیک توسط آنیبال کاراچی تکمیل شده است مراجعه کنید.
باروک
شاهکارهای نقاشی توهمگرای معماری باروک عبارتند از: تصور باکره (1625-1625) در قسمت زیرین دووموی کلیسای سنت آندریا دلا واله، توسط استاد برجسته باروک، جیووانی لانفرانکو (1582-1647)؛ نقاشیهای دیواری پلازو بربرینی (حدود 9-1633)، از جمله تمثیل افسانهای از پاپ شهر هشتم – در آن زمان، بزرگترین نقاشی دیواری رم – توسط پیترو دا کورتونا همه کاره.
یکی از بزرگترین نقاشیهای تاریخ و قطعاً بهترین نمونه هنر تزئینی کوادراتورای باروک، سقف نگاره در ستایش ایگناتیوس قدیس (1691-4، سن ایگنازیو، رم) اثر آندریا پوزو (1642-1709) است. این پیکرههای انبوه که روی سقف 95 فوتی کلیسای یسوعی در رم نقاشی شدهاند، به سمت بهشت به تجلیل فرمان یسوعی درحال اوج گرفتن هستند.
روکوکو
آثار نمونه قرن هجدهم روکوکو کوادراتورا عبارتند از: نقاشی های دیواری پالازو لابیا (حدود 1745) در ونیز، نقاشی های دیواری اقامتگاه ورزبورگ (1750-3) در آلمان، و نقاشی آپوتئوز اسپانیا (1763-1763) بر روی سقف تخت. اتاقی در کاخ سلطنتی مادرید، همه توسط هنرمند روکوکو، جیامباتیستا تیپولو (1696-1770)، با کمک جرولامو منگوزی کولونا (1688-1766).
سایر تکنیک های نقاشی
برای روش های نقاشی توهم گرایانه تر، نگاه کنید به:
کیاروسکورو:
استفاده از نور و سایه برای نشان دادن حجم در اشکال.
تنبریسم:
مدیریت نور و سایه برای اهداف نمایشی.
گریسای:
نقاشی زیر رنگ تک رنگ یا نقاشی تک رنگ خاکستری مستقل.
اسفوماتو:
استفاده از تغییرات نامحسوس در رنگ روغن در رنگ روغن.
ایمپاستو:
استفاده از لایههای رنگ برای ایجاد بافت پوستهای روی سطح نقاشی.
دیسگنو:
نه یک تکنیک، بلکه مفهوم رنسانس طراحی کلی.
رنگی:
معادل نقاشی طراحی.
منبع: http://www.visual-arts-cork.com/painting/quadratura.htm
لینک تصاویر:
https://udayton.edu/imri/mary/a/assumption-iconography-themes-and-evolution.php
https://en.m.wikipedia.org/wiki/File:Triumph_St_Ignatius_Pozzo.jpg