دیباچه معماری مصر باستان
کشور مصر باستان، به دو سرزمین مصر علیا و سفلی تقسیم میشود و معماری این دو سرزمین، منعکسکننده دو ویژگی اصلی در فرهنگ آن است: اول، باور پیرامون زندگی روی زمین در مقایسه با زندگی ابدی است که تاکید بر کوتاه بودن زندگی زمینی دارد؛ دوم، بیان این اصل که مصر حکومت مذهبی بوده و پادشاه (یا فرعون) آن به عنوان خدا مورد پرستش قرار میگرفت و قدرت مطلق بود؛ قدرتی که صاحب بخش بزرگی از سرزمین مصر و بسیاری از منابع آن بود.
در نتیجه این دو ویژگی، بخش عظیمی از طرحهای معماری، مصالح ساختمانی و نیروی کار به ساخت مجموعههای مقبره عظیم فراعنه، معروف به اهرام اختصاص یافت که برای حفظ بدن فرعون، محافظت از اموال او و تسهیل عبور به زندگی پس از مرگ طراحی شده بودند (مصریان باور داشتند که فراعنه پس از مرگ به مقام خدایی میرسند)، به همین دلیل، بسیاری از معماران، نقاشان و مجسمهسازان مصری برای تولید آثار هنری تدفین، جواهرات و سایر مصنوعات مورد نیاز تلاش میکردند.
علاوه بر ساخت مقبرهها، معماران مصری (به دستور فرعون) در تلاش بودند تا خدایان را با ساختن معابدی به افتخار آنها خشنود کنند و ارزشهای معنوی را اشاعه دهند. در این زمینه، باید اذعان داشت که تمام اشکال هنر مصری، مانند معماری، نقاشی، فلزکاری، سرامیک و مجسمه سازی توسط مجموعهای از قوانین و قراردادهای سنتی تنظیم میشد که نظم و فرم را بر بیان هنری ترجیح میداد.
علیرغم دستاوردهای آن زمان در زمینه معماری معابد فراعنه، شواهد کمی از برنامهریزی شهری در این سرزمین وجود دارد. با این وجود، نشانهایی از این موضوع در شهرهای کارگرنشین که در مقبره فرعون کار میکردند؛ مانند کهون (Kahun) و دیرالمدینه (Deir el-Medina) وجود دارد. در آخناتن (Akhenaten) آمارنا (حدود 1374 تا 62 پیش از میلاد)، خانههای شهری همانند ویلاهای حومه شهر بودند. ماهیت خانه مصری در این دوره، با قرارگیری آن در باغ معرفی میشد. این امر، در نقاشی دیواریِ مقبرهها و نقاشیهای روی پاپیروس به خوبی نشان داده شدهاند.
مدلهای متنوعی برای خانههای مصری وجود داشت: دو نمونه چوبی از آن، متعلق به2050 قبل از میلاد در مقبره مکتره ((Meketre)، نام مقام رسمی مصر باستان که در زمان سلطنت منتوهوتپ در دوران پادشاهی میانه، صدراعظم و مباشر عالیرتبه بود.) در شهر تِبس (تبای، Thebes) کشف شد. خانههای مصری از خشت و الوار ساخته میشدند و گاهی اوقات تکیهگاههای سنگی برای پایه ستونها یا آستانه درگاهها به آن اضافه میشد. درقیاس با معابد، خانه مصری برای یک عمر ساخته میشد در حالیکه معابد برای ابدیت طراحی میشدند (اشاره به نوع مصالح و دوام آن دارد).
مصالح معماری مصر باستان
به طور کلی، معماری مصری به مثابه یک بنای یادبود طراحی میشدند؛ با این وجود از نظر معماری پیچیده نبودند: در بیشتر بنا به جای طاقها از ستون (نعل و پایه) استفاده میشد؛ هرچند سنگتراشهایِ مصری بر مجسمهسازی و معماری یونانی بعدا تاثیر بسیاری گذاشت.
کمبود چوب با فراوانی آجرهای گِلی پخته شده در آفتاب و سنگ (بیشتر سنگ آهک، گرانیت و ماسه سنگ) جبران میشد. هرچند، اکثر سازههای اصلی باید در نزدیکی رود نیل ساخته میشدند، چرا که رودخانه مصالح مورد نیاز برای ساختن را منتقل میکرد. مصالح سنگ، برای اولین بار در دوران پادشاهی قدیم (2686-2181) فقط برای مقبرهها، معابد و مجسمههای معماری استفاده میشد. در مقابل، آجر برای هر چیز دیگری از جمله کاخهای سلطنتی، ساختمانهای مستحکم، دیواره معابد، ساختمان شهرداری و سایر مجتمعهای مدنی مورد استفاده قرار میگرفت. مشهورترین بناهای معماری مصر در دو دوره تکمیل شد: پادشاهی قدیم (2686-2181) که بیشتر اهرام بودند و پادشاهی جدید (1550-1069) که بیشتر معابد بودند.
پیشینه
معماری مصری، بازتابی از هنر باستانی است که در بازه زمانی 3000 ساله تکامل یافت. به طور کلی این دوره زمانی به دورههای زیر تقسیم میشود:
دوره پیش از سلسله پادشاهان (پیش از 3100 قبل از میلاد)
در این بازه زمانی، فقط چند سازه دائمی ساخته شده است. بسیاری از اطلاعات ما در مورد طراحیهای این دوره، که مربوط به دوران هنر نوسنگی است؛ از هیروگلیفها (خطهای لوگوگرافی که تصویری هستند و به نوعی یادآور مصری باستان هستند) بدست میآید. با توجه به آداب و رسوم تدفین متفاوتی که در مصر علیا و سفلی رعایت میشد؛ ساختمان مقبرههای آنها نیز به طور کامل متفاوت بود. در این زمان مهمترین شهرها از نظر جمعیتی بوتو (Buto)، هیراکنپولیس (Hierakonpolis ) و ناقادا (Naqada) بودند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد فرهنگ معاصر، به هنر بین النهرین (حدود 4500-539 ق.م.) رجوع شود.
دوره پادشاهی اولیه (سلسلههای اول تا دوم) (2686-3100)
این دوره که دوره سلسله تینیت (Thinite dynastic) هم نامیده میشد، دورهای است که در آن مصر علیا و سفلی بود توسط مِنِس (Menes، پادشاهی در این دوران بود) متحد شده بودند. منس، شهر ممفیس را اولین پایتخت قرار داد. در این زمان سیستم نوشتاری هیروگلیف ایجاد شده بود. مهمترین ساختمان این دوره ساخت مصطبهها (Mastaba، نوعی آرامگاه مصری) بود که به صورت مکعبهای آجری یک طبقه با یک اتاق کوچک تدفین در زیر بنا طراحی میشد (مصطبهها با سقف صاف و دیوارهای شیبدار به سمت بیرون ساخته میشدند و مکان خاکسپاری تعداد زیادی از شخصیتهای مهم بودند).
دوره پادشاهی کهن (سلسلههای سوم تا ششم) (2686-2181)
در این دوره برای اولین بار از سنگ در ساخت بناها استفاده شد. مجموعهای از مقبرهها و معابد پیرامون اهرام عظیمی که شامل اتاقهای دفن فرعونهای هر سلسله بودند، ساخته میشدند. اشراف و مقامات ارشد مصری در مصطبهها دفن میشدند. ساخت هرمها در جیزه، داشور و سقاره به نقطه اوج خود رسیده بود. اهرام معروف پادشاهی قدیم عبارتند از: هرم بزرگ خوفو (Pyramid of Khufu) در جیزه (2550)؛ هرم پلکانی جوسر (زوسر) (Pyramid of Djoser) (2630)؛ هرم سنفرو (هرم خمیده) (Sloped Pyramid of Snefru) (2551)؛ هرم سرخ سنفرو (هرم شمالی) (Red Pyramid of Snefru) (2605) و هرم تتی (Pyramid of Teti) (2323).
فضای داخلی اهرام اغلب با مجسمهها و انواع مجسمههای سنگی و همچنین نقاشیهای دیواری تزئین میشد. یکی دیگر از بناهای بزرگ پادشاهی قدیم، ابوالهول بزرگ جیزه (حدود 2540) بود. در این زمان، هلیوپُلیس (Heliopolis) (به معنای شهر خورشید) مرکز خورشیدپرستی بود.
دوره میانی اول (سلسله های هفتم تا یازدهم) (2181-2055)
در پایان پادشاهی قدیم، مصر به دو منطقه تقسیم شد – منطقه شمالی با مرکزیت ممفیس و منطقه جنوبی با مرکزیت تِبس-. در این زمان به دلیل درگیریهای داخلی، رکود اقتصادی ایجاد شد که به دنبال آن ساخت آرامگاهها را تحت تاثیر قرار داد و استانداردهای هنری سقوط کرد.
معماری پادشاهی میانه (سلسلههای 12 تا 13) (1650-2055)
در آغاز پادشاهی میانه، شهر جنوبی تِبس پایتخت مصر شد. در این زمان، یک گورستان جدید در تپههای روبروی تبس، در ساحل غربی رود نیل ساخته شد. این منطقه به «دره پادشاهان» معروف بود و برای بیش از 500 سال مقبرههای فراعنه و اشراف قدرتمند در آن واقع شده بود. از منظر سیاسی، این زمان ثبات بیشتری داشت و باعث شد فعالیتهای معماری از سرگرفته شود. بر خلاف آرامش درونی این دوره، چهره مجسمههای ساخته شده از فراعنه، نمایانگر اضطراب است. این اضطراب، در کاهش اندازه و کیفیت اهرام و معابد سلطنتی بیشتر مشخص به چشم میآید.
در واقع، اهرام و معابدی که در نزدیکی واحت الفایوم (Fayum Oasis) ساخته شده بودند؛ اندازه کوچکتری داشتند و بیشتر از آجر خشک شده با نمای سنگ ساخته شده بودند. این معماری با کیفیت پایین تا حدی با پیچیدگی روزافزون نقاشی و مجسمههای برجسته پادشاهی میانه مصر جبران شد.
دوره میانی دوم (سلسله های 14-17) (1650-1550)
پایان این دوره، همراه با هرج و مرج سیاسی بود. قبایل هیکسوس آسیایی (Hyksos tribes، مردمانی از تبار سامی بودند که در بخش شرقی دلتای نیل ساکن شدند و دوره میانه دوم را در مصر باستان بنیان نهادند) با اسب و ارابه کنترل شمال مصر را به دست گرفتند. در این زمان پادشاهان تبس بر جنوب حکومت میکردند و به دلیل آشفتگی سیاسی، هیچ بنای ارزشمند و معماری ماندگاری در آن، ساخته نشده است.
دوره پادشاهی جدید (سلسله های 18-20) (1550-1069)
پادشاهان سلسله هجدهم توانستند پس از دوره هرج و مرج قبلی، کشور مصر را دوباره متحد کنند. با بیرون راندن هیکسوسها، تمرکز بر هنر بیشتر شد و به نوعی رنسانس هنری در مصر بوجود آمد. معابد، مقبرههای صخرهای، مجسمههای گرانیتی، نقشهای برجسته دیواری و همچنین کتیبههای سنگی، در تمام طول دره نیل ساخته شدند. رفاه و شکوه این دوره با فلزات گرانبها، جواهرات و مجسمههای کشف شده در مقبره پادشاه توتانخامن (Tutankhamen) بیشتر نمایان شد.
این بازه زمانی، به نوعی معرف یک دوره انقلابی کوتاه در الهیات و معماری مصر – سبک آمارنا (The Amarna Style ) – بود که در زمان پادشاهی آخناتون (آمن هوتپ چهارم) رخ داد. مشهورترین دستاوردهای معماری پادشاهی جدید شامل معابد سنگی بزرگی بود که به خدایان متعدد اختصاص داشت. این معابد، به طور کلی شامل یک دروازه عظیم، حیاطی ستوندار، تالار ستونها و اتاق زیارتگاه، همراه با یک یا چند کلیسای کوچک بودند. درونیترین اتاقهای این بنا، فقط برای فرعون و کاهنان اعظم او قابل دسترسی بودند.
از شاخصههای طراحی این دوره، طراحی ستونها و سرستونها بر اساس نقوش گیاهی و تزئینات دیواری بود. پادشاهان این دوره، مجموعههای وسیعی از مقبرهها و معابد تدفین در دره پادشاهان در اقصر (Luxor)، کرناک (Karnak)، ابیدوس (Abydos)، تل العمارنا (Tell el-Amarna) و ابوسیمبل (Abu Simbel) ساختند. یکی از مشهورترین مقبرههای دره پادشاهان، به پادشاه توت عنخ آمون (Tutankhamun)، پادشاهی از سلسله هجدهم تعلق داشت که در دوره پادشاهی جدید از (1341-1323) بر مصر حکومت میکرد. این مقبره در سال 1922 کشف شد – و یکی از معدود مقبرههایی است که به صورت کامل و دست نخورده کشف شده است – در بنای داخلی این مقبره، بیش از 5000 گنج از جمله صندلیها، مجسمهها، ارابههای طلایی، نیمکتها و طلا دفن شده بود.
سومین دوره میانی (سلسله های 21-25) (1069-664)
با پایان یافتن دوران پادشاهی جدید، مصر یک بار دیگر شاهد تجزیه شدن بود. در این زمان، اختلافات داخلی باعث قدرت کاهنان اعظم آمون شد به طوریکه، آنان کنترل تبس را در اختیار گرفتند. در همین زمان، قبایل لیبی در شمال حکومت میکردند. این دوره نیز بدون هیچ نوآوری در معماری با تعداد کمی از بناهای تاریخی شناخته میشود. دو مورد خاص ساخته شده در این قابل نام بردن هستند: هرم الکورو (El-Kurru) که در سال 721 توسط پیه (Piye)، اولین فرمانروای سلسله 25 مصر ساخته شد و مورد دیگر، هرم نوری (pyramid at Nuri) (سودان شمالی) که در سال 664 توسط فرعون طاهرقا (Taharqa) ساخته شد.
معماری متاخر مصر
شامل سلسله های 26-31 (664-332) و طرحهای معماری بطلمیوسی (332-30)
در اوایل این دوران، نوبیها (مردمانی که در شمال سودان و جنوب مصر زندگی میکردند) قبل از اینکه کشور تحت سلسله سائیس (Saite) متحد شود، توانستند مصر را فتح کنند.
پس از آن، در قرن پنجم قبل از میلاد، سرزمین مصر، به تصرف ایران در آمد و پیش از آنکه بتواند دوباره مستقل شود؛ اینبار توسط اسکندر مقدونی تسخیر شد. با مرگ زودهنگام اسکندر در سال 323، کنترل مصر به یکی از ژنرالهای ارشد، بطلمیوس اول واگذار شد. از این زمان به بعد، نفوذ هنر یونانی در سرزمین مصر به تدریج آشکارتر میشود. همزمان، ساختو سازها در امتداد دره نیل ادامه داشتند؛ اما هیچ یک از مقبرهها یا معابد که توسط اتیوپیها، سائیس یا ایرانیان، ساخته شدند، طراحی ویژهای و قابل عرضه نداشتند.
در دوره بطلمیوس، ساخت معابد که از قبل آغاز شده بود، تنها به دلیل حفظ نظم و برقراری مشروعیت ادامه پیدا کرد؛ مانند معبد خدای ایزیس، نکتانبو دوم (Nectanebo). همچنین، معابد جدیدی در سراسر کشور از جمله در نوبیا()، دندره، اسنا(Esna)، ادفو، کوم امبو (Kom Om-bo)و فیله (Philae)ساخته شدند.
معبد هوروس (Temple of Horus) در ادفو (57-237) یکی از بهترین مجموعههای معبد مصری است که به خوبی حفظ شده است. در این بنا، یکی از دو تالار هیپواستایل شامل 18 ستون سنگی عظیم است (hypostyle halls ، فضای داخلی ستونداری است که سقف آن بر روی ستونها قرار میگیرد و نیاز به طاق ندارد. از این مدل ساختار، بیشتر در ساخت فضاهای بزرگ مانند معابد و کاخها استفاده میشد) که در دوره بطلمیوسی ساخته شدند. در این زمان، خود بطلمیوسیان در پایتخت تازه تاسیس خود به سبک یونانی اسکندریه در ساحل دریای مدیترانه زندگی میکردند و به خاک سپرده میشدند.
معماری رومی در مصر (30 قبل از میلاد تا 200 پس از میلاد)
رومیان، همانند سلسله بطلمیوس و دیگر حکومتهای خارجی، نقش باستانی فراعنه را بر عهده گرفتند و به داستانپردازی پیرامون حفظ پادشاهان -که به نفع نظم عمومی حکومت بود- ادامه دادند. این امر باعث شد آنها طرحهای معماری رومی را در معابد برای احترام به خدایان مصر بکار ببرند. پس از هلنی شدن مدیترانه شرقی (323-30 ق.م.)، تاثیر سازههای معماری رومی بیشتر نمایان شد: روندی که با وجود اضافه شدن مصالح و تکنیکهای جدید، بعدتر نیز ادامه داشت.
یکی از نمونههای آن پاویون تراژان (Trajan’s Pavilion) (حدود 164 پس از میلاد) در فیله بود که در آن طرحهای شکوفه نیلوفر آبی مصری برای تزئین سرستونها و ستونهای کرنتینی بکار میرفتند. دیوارههای داخلی بنا، امپراطور تراژان را نشان میداد که به خدایان مصری ایزیس (Isis) و اوزیریس (Osiris) هدیه پیشکش میکرد.
اهرام معروف مصر و دیگر سازههای مطرح
اهرام مصری، مشهورترین نمونههای حفاظتشده از معماری به یادماندنی در مصر هستند؛ هرچند ویرانههای معابد و مقبرهها در کارناک، اقصر و سایر مکانها بسیار چشمگیر و با ارزش به نظر میآیند. آثار باستانی که از این مکانها بدست آمده را میتوان در بهترین موزههای هنری در سراسر جهان، به ویژه موزه لوور (the Louvre)، موزه بریتانیا (the British Museum)، موزه هنر متروپولیتن نیویورک (the Metropolitan Museum of Art)و همچنین موزه آثار باستانی مصر (the Museum of Egyptian Antiquities)، قاهره مشاهده کرد.
سه سازه مشهور و مطرح این دوران، عبارتند از: هرم بزرگ در جیزه (هرم خوفو یا هرم خئوپس)؛ ابوالهول بزرگ جیزه و هرم جوسر (زوسر) در ساقارا.
هرم بزرگ (حدود 2540-2560 قبل از میلاد) (The Great Pyramid)
این بنا به عنوان مقبره فرعون خوفو (به یونانی: Cheops) ساخته شده است و از بزرگترین اهرام سهگانه در شهر اموات جیزه بوده که به عنوان قدیمیترین و بهترین بنای حفاظت شده عجایب هفتگانه جهان است. برای بیش از 3800 سال این بلندترین سازه (با ارتفاع ۱۴۶٫۵ متر) ساخته شده توسط بشر در جهان بود.
ابوالهول بزرگ جیزه (ساخت حدود 2550-2530 قبل از میلاد) (The Great Sphinx of Giza)
این مجسمه عظیمِ سنگ آهکی، یک ابوالهول (به معنی: پدر ترس) دراز کشیده است (موجودی افسانهای متشکل از سر انسان بر روی بدن شیر) که بزرگترین مجسمه یکپارچه جهان بشمار میآید و در فلات جیزه در ساحل غربی رود نیل قرار دارد. برخی معتقدند که سر ابوالهول تصویر شاه خوفو است.
هرم جوزر (حدود 2630 قبل از میلاد) (Pyramid of Djozer)
هرم جوزر (هرم پلکانی) توسط ایمهوتپ، یکی از بزرگترین معماران مصر باستان طراحی شده است. این بنا اولین هرم و قدیمیترین سازه جهان است که از سنگ آهک سفید رنگ پوشیده شده است.
معابد برجسته مصری
در شهر قدیمی تِبس، معروفترین معماری معبدهای مصر باستان قرار دارد. در خرابههای شمالی این شهر، معبد کارناک و در خرابههای جنوبی آن مجموعه اقصر واقع شده است.
مجموعه معبد کارناک (حدود 1550-323 قبل از میلاد) (Karnak Temple Complex)
این مجموعه، در ساحل شرقی رود نیل و در چند کیلومتری شمال شهر اقصر واقع شده است که چهار بخش اصلی دارد: 1) محوطه آمون-ری (Amon-Re)، 2) محوطه مونتو (the Precinct of Montu)، 3) محوطه موت (the Precinct of Mut) و 4) معبد آمنهوتپ چهارم (the Temple of Amenhotep IV)، به علاوه چند معبد کوچکتر که در آن واقع شدهاند. با توجه به آنکه، بنا در یک بازه زمانی طولانی (بیش از 30 فرعون) توسعه یافته؛ اندازه و پیچیدگی منحصر به فرد و تزئینات خاصی دارد. بارزترین ویژگی این مجموعه، سالن ستوندار (هیپواستایل) در معبد بزرگ شهری خدای ایالت آمون است که توسط رامسس اول ساخته شده است. این محوطه تالار شامل 134 ستون عظیم است که در 16 ردیف مرتب شدهاند. بیشتر این ستونها (122عدد) بیش از 9.14 متر ارتفاع داشته و بقیه 12 ستون آن، برخی 19.8 متر و برخی 3.6 متر ارتفاع دارند.
مجموعه معبد اقصر (حدود 1400-1200 قبل از میلاد)
این مجموعه بخشی از شهر باستانی تِبس است که در کرانه شرقی رود نیل قرار دارد و ساخت آن در زمان سلطنت آمنهوتپ سوم در قرن چهاردهم قبل از میلاد آغاز شد. ستونها، عبادتگاهها، مجسمهها و حاشیههای زینتی بسیاری (frieze، نوارهی مزین به نقوش برجسته که بالای ستونها در سر تا سر حاشیه سقف قرار دارد) توسط معمارانِ پادشاه هورمهب (Horemheb) و توتانخ-آمون (Tutankhamun) اضافه شد؛ در این زمان، آخناتون نیز یک عبادتگاه به آتن اضافه کرد.
اما بزرگترین توسعه آن، یک قرن بعد توسط رامسس دوم انجام شد. ورودی اصلی مجموعه توسط شش مجسمه عظیم رامسس – چهار نشسته، دو ایستاده – که تنها دو مجسمه نشسته باقی مانده است، محافظت میشود. کارهای ساخت و ساز و عمرانی این بنا به صورت پراکنده تا اواخر دوران بطلمیوس ادامه یافت.
چگونگی طراحی معابد مصری
امروزه، به کمک کتیبههای هیروگلیف، نقش برجستهها و تزئینات آن پس از هزاران سال، قادریم خدایان پرستش شده در معابد مصری و پادشاهانی که آنها را ساختهاند؛ شناسایی کنیم. همچنین از روی نقوش حک شده میتوانیم، اتاقها را نامگذاری کنیم؛ عملکردهای مذهبی آنها را در طرحی کلی مشخص کنیم. این کتیبهها کل ساختمان، (داخل و خارج)، درگاهها، دیوارها، ستونها و سقفهای آن را به تصویر میکشند. همچنین معنی و تداوم مراسم روزانه و مراسم ویژه در طول جشنهای بزرگ را به نمایش میگذارند. با شروع پادشاهی جدید، مجسمههای برجسته روی دیوارهای معبد به طور فزایندهای نقش پادشاهی را در مراحل مختلف عبادت نشان میدهد.
آنها حس نمایشِ آیینی را که نماد نظم جهانی است، تداعی میکنند و رمز و راز را به یک واقعیت ملموس و منطقی، تبدیل میکنند. نه تنها تصویر فرقه در محراب، بلکه کل معبد، با تمام نمازخانهها، دروازهها، ستونها، نقش برجستهها، کتیبهها و نشانهایش، احساس «بودن» را تداعی نموده و پس از هر شب تاریک، مجدد در صبح روز بعد، این حرکت و نظم طبیعی، ادامه یافته و به طور آیینی، از خواب خود بیدار می شوند.
چگونگی ساخت معابد هلیوپولیس توسط پادشاه سسوستریس اول (Sesostris I) از متن طوماری چرمی بدست آمده است. به نظر میرسد برنامهها در میان مقامات عالی شاه مورد بحث و بررسی قرار میگرفته و نگهبان سلطنتی با برخورداری از مهر وظیفه اجرای حکم را بر عهده داشته است. پادشاه در این میان، با شکوه کامل، همراه با کاهنان اعظم و «کاتبان کتاب مقدس» به محل ساختمان میرفتند تا مراسم پایهگذاری (foundation-laying ceremonies، مراسم تقدیس سنگ پایه زمانیکه قرار است ساختمان جدیدی بر روی آن ساخته شود) را در آنجا انجام دهند.
ساختن بناهایی چنین شگفت انگیز، در کل جهان نیازمند انگیزههای خاص، برنامه ریزی دقیق و تشریفات اولیه دقیق قبل از شروع ساخت و ساز واقعی بود. در ادفو (Edfu) این مراسم بر اساس رسالهای از ایمهوتپ، معمار شاه (جوسر) زوسر انجام میشد. این نوشته در دوران سلسله سوم نگارش شده بود با این وجود آیینهایی بسیاری قدیمیتر را نیز شامل میشد. اولین سند ثبت شده این مراسم، مربوط به دوره پادشاهی دوم است که در نقش برجستههای دیوار بیرونی عبادتگاه گرانیتی هیراکونپولیس (Hierakonpolis) وجود داشت و بعد از آن نیز در نقش برجستههای معابد مربوط به دوره متاخر نیز دیده شد.
در این نقشها، پادشاه در صفوف جشن، همراه با فرقه خود، به سمت محل معبد حرکت میکرد. در اینجا یک درام آیینی اتفاق میافتاد که در آن نقش خدایان به احتمال زیاد توسط کاهنان ایفا میشد. در مراسم شبانه، پادشاه چهار گوشه و جهتگیری صحیح پناهگاه را طبق دستور خدای تحوت (توث یا فاروق، The God Thoth)، با کمک ستارگان مشخص میکرد. سپس با کمک الهه سشات (Seshat)، محوطه معبد را با ترسیم توسط چوبها و کشیدن طناب مشخص میکرد.
پس از آن یک مراسم کلنگزنی انجام میشد که در آن پادشاه فوندانسیون را حفر میکرد و سپس آن را با ماسه سفید که نماد پاکی بود؛ پر کرده و در کنار سنگ زیربنا، قربانی انجام میداد و پیشکشها در چهار گوشه ساختمان آینده به خاک سپرده میشدند. در نهایت، بر اساس یک رسم دیرینه که آشکارا به آغاز معماری آجری مصری بازمیگردد، آجرها را از گل نیل مخلوط با کندر قالبگیری میکردند و در چهار گوشه پایهها قرار میدادند. به این ترتیب سنگ زیربنا گذاشته میشد.
معبدها به دلایل متعددی ایجاد میشدند؛ آنها طبق خداشناسی مصری و تاکید بر اصلوب کشیش بودن و همچنین برای الزام سلطنتی به پای بندی به خدا، بنا میشدند. به همین جهت، معمار اصلی معبد فرعون بود. جشن سلطنتی مناسبت اصلی ساخت معابد، بزرگ و کوچک بود تا نماد تداوم جاودانه جانشینی سلسله و تایید روابط نزدیک بین شاه و خدایان باشد.
برنامهریزان یک معبد مصری باید همه سیستم الهیاتی حاکم؛ ماهیت خدای اصلی که قرار بود برای او عبادتگاه ساخته شود و خدایان مشترک او؛ همراه با تمام اعیاد و الزامات مذهبی آنها را میشناختند و در طراحی مد نظر قرار میدادند. بر این اساس، همه جزئیات طرح باید توسط تیم بزرگی از خداشناسان بررسی میشد، به صورت نقاشی ترجمه میشد و تایید پادشاه را اخذ میکرد.
طرح معابد متاخر ادفو و دندرا (Dendera) به نقشههای معبد باستانی و به رسالهای که ایمهوتپ نوشته بود بازمیگردد. طرحهایی نیز از پناهگاههای کوچکتر و مجموعه مقبره سلطنتی پادشاهی جدید بر روی لوحهای پاپیروس و سنگ آهک وجود دارد. نقشه معبد هلیوپولیس نیز بر پشت یک لوح حک شده است. در ترجمه نقشههای ترسیم شده و اسکیسمانند به نظر میرسد، محل ساختمان، توسط یک شبکه مربع مشخص شده است، اگرچه در کالابشا (Kalabsha) این شبکه مستطیلی است.
معماران مصری
معماران مصری چه کسانی بودند و چه وظایفی داشتند؟ فقط تعداد کمی از معماران نامشان مشخص است: از جمله آمنهوتپ (Amenhotep ) (پسر هاپو)، ایمهوتپ (Imhotep)، سنموت (Senemut)، ایننی (Ineni ) و چند نفر دیگر. در میان این معماران ایمهوتپ، مشهورترین آنها است که معمار محوطه غسالخانه شاه زوسر و مجموعه مقبره جانشین او است. عناوین و وظایف او، که بر روی مجسمه استاد سلطنتی اش محفوظ مانده است، عبارتند از: «مجسمه ساز، کاهن اعظم هلیوپولیس، شاهزاده موروثی، اولین نفر بعد از پادشاه، و نگهبان مهر پادشاه مصر سفلی».
در سال 470 پیش از میلاد، داریوش، پادشاه ایران، خِنِم ایب (Khenem-ib-Ra)، معمار اصلی که زیر نظر آماسیس (Amasis)، آخرین فرمانروای بزرگ سلسله بیست و ششم کار میکرد؛ مامور لشکرکشی برای به دست آوردن بلوکهای سنگی از وادی حمامات (Wadi Hammamat) کرد. در آنجا او شجره خانوادگی خود را که در صخره حک کرده و برای ما به جای گذاشته است. او به عنوان مدرکی بر یک سنت حرفهای طولانی و معتبر، بیست و دو نسل از معماران را فهرست میکند که با کانوفر، معمار پادشاه خاسیخمویی (Khasekhemui ) (پایان سلسله دوم) شروع میشود. نام معماران متعددی از تمام دورههای تاریخ مصر از این طریق به دست آمده است. مقبرهها و مجسمهها با کتیبههای بلند زندگینامهای حفظ شدهاند.
زبان مصری در واقع، کلمه ای برای «معمار» ندارد. به هر استاد ساز « هدایت کننده تمام آثار شاه» میگفتند. آنها در رابطه با شاه از جایگاه ویژهای برخوردار بودند و اغلب به عنوان وزیر او نیز عمل میکردند. در پادشاهی جدید، معماران کار خود را با وارد شدن به خدمات دولتی به عنوان «کارآموز کاتب» آغاز میکردند. این امر، وظیفه اصلی آنها به عنوان یک فرد هدایتکننده را تقویت میکرد مانند جذب و تخصیص نیروی کار، تهیه مصالح ساختمانی، نظارت ویژه بر استخراج سنگ و حمل و نقل آن از معادن دوردست به پایتخت. در کتیبهها آنها به دستاوردهای فنی برجسته خود مانند ساخت ابلیسکها (هرم سنگ) و مجسمههای عظیم میبالیدند و به ندرت به ساختمانهایی که ساختهاند اشاره کردهاند و هرگز ایدههای خلاقانه خود را ثبت نکردند.
منابع
- ویکی پدیا
- آرت سند کالچر