خلاصه
دوران ویکتوریا – که توسط سلطنت طولانی ملکه ویکتوریا (1901-1837) تعریف شده است – عمدتاً به دلیل معماری، نقاشی رمانتیک قبل از رافائلی، و عکاسی پیشگامانه آن، و همچنین هنرها و صنایع دستی آن، مورد توجه قرار گرفته است. حال آنکه مجسمه سازی آن به نسبت فاقد درخشش باقی ماند. از نظر طرحهای ساختمانی، محبوبترین سبک در بریتانیای ویکتوریایی، معماری گوتیک بود که به طور کامل از مصالح جدید استفاده میکرد و با تکنیکهای جدید ساختمانی که از چارچوب اسکلت آهنی استفاده میکردند، همخوانی کاملی داشت.
سبک های دیگر عبارتند از: ژاکوبیت (1870-1830) – ترکیبی از طرح های رنسانس، الیزابت و ژاکوبی. احیای رنسانس (90-1840)؛ احیای رمانسک؛ یونانی کلاسیک (1865-1845)؛ امپراتوری دوم (80-1855)؛ احیا سبک ملکه آان(1910-1870)؛ جنبش طراحی هنر و صنایع دستی بریتانیا (1910-1880)؛ و آرت نوو(هنر نو)(دهه 1890). با این حال، در معماری داخلی، بورژوازی تازه به دوران رسیده عملا به تزیین با زیور آلات توجه داشت؛ تقلیدی از سبک گوتیک، پالادین، توسکانی، رنسانس، ملکه آان و رومانسک پیروی می کرد.
معماران جدید برای عصر جدید
معماری قرن نوزدهم ویکتوریایی برای جمعیتی که به سرعت در حال رشد و به طور فزایندهای صنعتی و شهری شده بودند، تولید شد. این تغییرات سریع اجتماعی به ناچار منجر به تنش ها و تحولاتی در ساختار صنعت ساختمان بریتانیا شد. پیمانکار بزرگ و تاجر-معمار متخصص به همراه تیم بزرگ دستیارانش به تدریج این کار را از استادکار مستقل و معمار آماتور گرفت. روشهای سنتی ساختوساز با مصالح بومی در مواجهه با ماشینآلات جدید و مصالح تازه اختراع شده: آهن، شیشه قدی، فولاد و بتن، که میتوانستند در مقیاس وسیع تولید و با قطار و کانال به سراسر کشور حمل شوند، از بین رفت.
تغییرات اجتماعی منجر به تغییراتی در سیستم حمایتی شد. در دوران سلطنت ویکتوریا، طبقات متوسط قدرت و اعتماد به نفس را به دست آوردند تا رهبری را از اشراف به عنوان تنظیم کننده مد(چیز مرسوم) بگیرند. آنها نه تنها به عنوان افراد خصوصی، بلکه به عنوان اعضای کمیته های ساختمانی متعددی که ساخت مدارس، ادارات، بانک ها، بیمارستان ها، ایستگاه ها و سایر طرح های بزرگ را هدایت می کردند، بدنه قدرتمندی از حامیان را تشکیل دادند. با کمک کتابهای راهنما و بهبود حملونقل، مشتریان و معماران طبقه متوسط سفرهای زیادی به قاره داشتند و با آلبومهایی پر از اسکیس ها و بعداً با عکس ها، بازگشتند.
همچنین مجهز به تعداد فزایندهای از کتابها که اطلاعات علمی درباره سبکهای قبلی ارائه میکردند، از معماری رومی و کلیساهای گوتیک تا بعد از آن، معماری رنسانس ونیزی. آنها احساس میکردند که واجد شرایط کافی برای آزمایش طیفی از سبکهای گیجکننده بودند. علاوه بر این، پیشرفتهای فنی ثابتی در موضوعاتی مانند ضد حریق، بهداشت و گرمایش مرکزی وجود داشت.
اگر امروزه معماری ویکتوریایی از نظر کمیت و تنوع بسیار گیج کننده به نظر می رسد، برای معاصران اغلب کاملاً آنارشی(مخالف با انحصار طلبی) به نظر می رسید.
دو مسیر اصلی وجود داشت که ویکتوریایی ها در تلاش خود برای بازگرداندن حس نظم به صحنه معماری در پیش گرفتند.
اولی به شکل شورش علیه جامعه صنعتی و تلاشی برای بازگرداندن طرز کار و سبک ساخت و ساز موجود در هنر قرون وسطی بود. رهبران این جریان، هر کدام یک نویسنده و در عین حال یک هنرمند بودند؛ آگوستوس پوگین (1812-52)، جان راسکین (1900-18190) و ویلیام موریس (96-1834). این مردان فکر می کردند که اگر افراد به سرمایه داری مدرن پشت کرده و به آرمان های جامعه ماقبل صنعتی بازگردند، می توان غرور فردی، مسئولیت اجتماعی و کیفیت بالا را جایگزین بی روحی، بی رحمی و بی ارزشی که اغلب در تولید انبوه صنعتی دیده می شود، کرد.
راه دوم، مواجهه مستقیم با انفجار دانش و تقاضا و تلاش برای یافتن وسایل جدید برای تزریق نظم و انضباط به آن بود. در سال 1834 مؤسسه معماران بریتانیایی (بعداً سلطنتی) به عنوان ابزاری برای ایجاد استانداردها و در نتیجه دفاع از وضعیت نسل جدید معماران حرفه ای در برابر سازندگان جری که تهدید به سوء استفاده از رونق ساختمان بودند، تأسیس شد. در سالهای بعدی، مجموعهای از مجلات معماری جدید، که با بیلدر در سال 1842 آغاز شد، در مبارزه برای حرفهگرایی، با صدای خود به ریبا پیوستند. و از طریق صفحات این مجلات بود که سعی شد با طرح این سوال که “معماری مناسب برای ما انگلیسی های قرن نوزدهم چیست؟” راهی برای خروج از پیچ و خم سبک های دوره ای پیدا شود.
بناهای یادبود صنعت گرایی
در نقاط مختلف بحث، پیشنهاد شد که پیشرفتهای جدید در مهندسی، که اشکال هیجانانگیزی در شیشه، فولاد و آهن ایجاد میکند، ممکن است مبنایی برای معماری مشخص قرن نوزدهم فراهم کند. اما به طور کلی، معماران آنقدر مشتاق دفاع از شأن و منزلت حرفه ای تازه یافته خود بودند که تمایز سفت و سختی بین حوزه «هنری» معماری و حوزه «سودمندی، عملی» مهندسی حفظ کردند. با این حال، در ساختمان های عمل گرا بود که برخی از دیدنی ترین طرح های عصر تولید شد. نام رابرت استفنسون (1803-59) و ایزامبارد کینگدم برونل (1806-59) بر نوآوری ها در پل سازی غالب است.
به عنوان مثال، پل لولهای استفنسون بریتانیا در سراسر تنگه منای و پل معلق کلیفتون برونئی، بریستول، هنوز هم بناهای تاریخی چشمگیر عصر راهآهن ویکتوریا هستند. از بدنه های آهن و شیشه برای سالن های نمایشگاه و ایستگاه های راه آهن استفاده شد. بر اساس ساخت گلخانه، این ساختمان ها صراحتاً کاربردی بودند. کریستال پالاس معروف که توسط باغبان سابق جوزف پکستون (52-1801) به عنوان سالن موقت نمایشگاه بزرگ در سال 1851 ساخته شد، متأسفانه امروزه باقی نمانده است، اما بسیاری از سولههای قطار راهآهن که به این روش ساخته شدهاند، هنوز به چشم می خورند. در میان آنها نیوکاسل مرکزی (55-1846)، کینگز کراس، لندن (1852-1851) و پدینگتون، لندن (1854-1852).
اما طرحها و مصالحی که مشتاقانه برای ساختمانهای سودمند یا موقت دریافت میشد، برای هر ساختمانی که به کیفیت «هنری» یا «معماری» نیاز داشت، کاملاً نامناسب تلقی شد. هنگامی که همان اصول در طراحی موزه کنزینگتون جنوبی (1856-1855) بکار گرفته شد، شبستان های آهنی آن مورد تمسخر قرار گرفت و در نهایت مجبور شد در سال 1871 به موزه بتنال گرین منتقل شود. در آغاز سلطنت ویکتوریا در سال 1837 جنبشهای جدیدی در راه بود تا پس از افول کلیسا در قرن هجدهم، جان تازهای به ساختمان کلیسا ببخشد.
جنبش آکسفورد، که از حدود سال 1833 آغاز شد، و انجمن کامدن (بعدها انجمن کلیسایی)، که در دانشگاه کمبریج در سال 1839 تأسیس شد، میل جدیدی به معنویت را به کلیسای آنگلیکن تزریق کرد.بدون شک برای آنگلیکن ها کمی شرم آور بود که مردی که ابزار بصری مناسب برای بیان این معنویت جدید را یافت، یک گرویده به کاتولیک بود؛ آگوستوس پوگین (1852-1812).
گوتیک متعالی
تأثیرگذارترین کتاب پوگین احتمالاً «اصول واقعی معماری نوک تیز یا مسیحی» بود که در سال 1841 منتشر شد. اصولی که ساختار یک ساختمان را نباید با تزئینات آن پنهان کرد، این که باید در ظاهر بیرونی ساختمان آشکار شود و اینکه باید در نمای بیرونی ساختمان نمایان باشد و با مصالح به کار رفته تطبیق داده شود، (این اصول) به طور خاص منبع مطرحی نبودند. آنچه انقلابی بود، اصرار پوگین بر این بود که اینها اصول مسیحی هستند، که سبک معماری گوتیک (که در انگلستان از کلیسای وست مینستر تا اوایل قرن چهاردهم یافت شد) تجسم کامل این اصول بود و بنابراین، این سبک تنها سبک ممکن برای یک انگلیسی مسیحی بود که میتوانست در آن بسازد.
توجه: سبک احیاگر گوتیک به ویژه توسط معماران ویکتوریایی برای ساختمانهای رسمی یا مذهبی مورد علاقه بود. سبک عمودی (مربوط به گوتیک شعله آسا (پر زرق و برق) که در سالهای 1500-1280 شکوفا شد) اولویت اولیه بود. برای جزئیات بیشتر، نگاه کنید به: معماری گوتیک انگلیسی (1520-1180). ایدههای پوگین به طور گسترده توسط معماران ویکتوریایی پذیرفته شد، اما در ساختمانهای خود، پوگین به ندرت به ایدهآل خود دست یافت، معمولاً به دلیل کمبود پول کافی. کلیسای او در چیدل، استافوردشایر (1846) کاملترین بیانگر اهداف اوست که باقی مانده است.
با این حال، برخی از معماران تمایلی به تقلید صرف از گوتیک انگلیسی اشاره شده نداشتند و در عوض میخواستند روح عصر خود را در سبک گوتیک ویکتوریایی اصیل بیان کنند. به منظور تکامل این سبک، آنها با ترکیب مواد مختلف، ایجاد الگوهای رنگی جسورانه که آنها را چند رنگی ساختاری نامیدند و عناصری که از سبک های گوتیک ایتالیایی و فرانسوی قرض گرفتند، آزمایش کردند. در نتیجه، در اواسط قرن، ساختمان هایی با ظاهری نسبتاً وحشی دیده شد. اما در دست های استادانی مانند ویلیام باترفیلد (1900-1814) و جورج ادموند استریت(81-1824) التقاط جدید منجر به طرحهای فوقالعاده قوی و در عین حال کاملاً منظم شد.
در طول دوران ویکتوریا، ثروت زیادی از صنعت و تجارت راه خود را به املاک و مستغلات کشور پیدا کرد، زیرا کارآفرینان تازهثروتمند شده بیشتر و بیشتری با روش قدیمی به شهرت رسیدند. برخی از خانوادههای زمیندار قدیمی نیز به دلیل افزایش اجارهبهای (داخل) شهرها یا کشف مواد معدنی در املاک خود، پول زیادی برای پس انداز یافتند. تغییر الزامات اجتماعی طبقات زمین دار را تشویق به ساخت و ساز کرد. در دوران ویکتوریا، شخصیت پدری وارسته و وظیفه شناس به عنوان «آرمان زیبا» یک جنتلمن، جانشین رجنسی(اداره حکومت توسط یک نایب السلطنه)شد.
او که از فضای بشردوستانه تشویق شده بود، وظیفه خود را ساختن کلیساها، محل های اقامت کشیش ها، مدارس و کلبههای نمونه در املاک خود و بازسازی یا دوباره سازی عمارت روستایی خود میدانست تا برای سبک زندگی بسیار باوقار و رسمی او مناسب باشد.
نتیجه، خانه روستایی بزرگ ویکتوریایی بود. ماشینی پیچیده که توسط ارتشی از خدمتکاران اداره می شد. سبک این خانه های باشکوه متنوع بود. با این حال، در دهه 1850، تمایل فزاینده ای به طرفداری از نوعی گوتیک، که سبک بومی انگلیسی در نظر گرفته می شود، و کنار گذاشتن سبک های کلاسیک «خارجی» وجود داشت.
توجه: معماری در فرانسه در دوره ویکتوریایی تحت سلطه سبک هنرهای زیبا بود. ترکیبی از نئوباروک و نئو رنسانس، که نماد دوران زیبا است. برنامه ریزی شهری، مانند طراحی مجدد پاریس توسط بارون هوسمان (91-1809)، اولویت دیگر بود. در همان زمان، معماران برجسته ای مانند ویولت لو دوک (79-1814)، که به خاطر علاقه اش به هنر قرون وسطایی و بازسازی ساختمان های گوتیک و رومی معروف بود، برای حفاظت از بناهای باستانی مهم بحث کردند.
نکات برجسته طراحی فرانسوی عبارتند از: برج ایفل (1889-1887)، طراحی شده توسط گوستاو ایفل (1832-1923)، که زمانی که برای اولین بار ظاهر شد محبوبیت زیادی نداشت. و مجسمه آزادی (86-1870)، طراحی شده توسط آگوست بارتولدی (1904-1834).
دهه 1860 شاهد شورش علیه مکتب گوتیک بود. مردانی مانند ریچارد نورمن شاو (1912-1831) و ادن نسفیلد (1835-1888) به آنها نگاه کردند و دیدند که شهرها و روستاهای کشور مملو از ساختمانهای ساده اما جذاب اواخر قرن هفدهم و هجدهم است، که ذاتا همانند ساختمان های گوتیک، انگلیسی بودند.
بنابراین آنها شروع به ساختن خانههای شیروانی رومانتیکی کردند، که با کاشیها به شیوه انگلیسی قدیم خود تزیین شده بودند، و خانههای آجری قرمز یکپارچه با جزئیات کلاسیک روستایی (پنجرههای ارسی با رنگ سفید و چارچوب های در) به شیوه ملکه آان.
این خانههای کاربردی و ساده مناسب مشتریانی بود که برای آنها رسمیت شدید زندگی اواسط (دوران) ویکتوریا بسیار مضحک به نظر میرسید.
در پایان سلطنت ویکتوریا در سال 1901، تغییراتی در لندسکیپ(منظر) ایجاد شد که برای یک مرد اوایل قرن نوزدهم، باورنکردنی به نظر می رسید. لندن در شب با تابش تولید شده توسط ترکیب جدید روشنایی گاز و شیشه ورقه ای ارزان روشن خواهد بود.
خانههای عمومی جدید با چراغهای بزرگ، پنجرههای غول پیکر و داخل سرزمین پریان از آینههای برشخورده، برجسته و نقاشی شده ساخته شده بود.
کنسرتهای فرح بخشی که قبلاً در اتاقهای پشتی میخانهها برگزار میشد، به کاخهای بزرگی که تالارهای موسیقی و تئاترهای متنوع نامیده می شدند گسترش یافت. کلوپ(انجمن) اشرافی سنت جیمز قرن هجدهم جای خود را به پال مال، کلوپ طبقه متوسط ویکتوریایی، با فضاهای محافظت شده ی مردانه ی راحت خود که در عمارت های باشکوه به سبک رنسانس ایتالیا قرار داشت، داده بود.
در شهر لندن، قصرهای جدید گوتیک ونیزی و تالارهای شیشه ای و آهنی برپا شده بود که شامل دفاتر، بانک ها و بورس کالا بود که طبقات متوسط ثروت خود را در آنها جمع آوری می کردند. با این حال، بر خلاف شهرهای آمریکایی مانند نیویورک و شیکاگو، لندن هیچ توسلی به معماری آسمانخراش مکتب شیکاگو (1910-1880) نداشت. اکنون ایستگاههای راهآهن کاملاً مستقر شده بودند، اما سهولت حملونقل که توسط قطارها برقرار شده بود، باعث ایجاد حومههای جدید، پشت سر هم برای کارگران و ویلاهای بزرگ در خیابانهای سرسبز برای اربابانشان شده بود. در ساحل، استراحتگاههای ویکتوریایی جدید با هتلهای مجلل، تفرجگاهها و اسکلههایی که با مکان های سرپوشیده ی تفریحی کامل می شدند رشد کرده بودند.
طرح های آرت نوو(هنر نو)
جنبش آرت نوو در بریتانیا به عنوان کدی برای معماری ویکتوریایی ظاهر شد، که به ویژه در گلاسکو توسط معماران ای،اچ، مکمردو (1942-1851) و چارلز رنی مکینتاش (1928-1868) مورد توجه قرار گرفت. مکینتاش، یکی از تأثیرگذارترین پیشگامان معماری قرن بیستم، برنده رقابت برای گسترش مدرسه هنر گلاسکو (1898-1909) شد. او همچنین ساختمان گلاسکو هرالد (1895-1893) و ساختمان دیلی رکورد (1900) را طراحی کرد.
نمونه دیگری از هنر نووی ویکتوریایی ساختمان ادوارد اورارد در بریستول (1901-1900) است. و هکتور گیمارد (1942-1867) که به خاطر ورودیهای هنری فوقالعادهاش به متروی پاریس، مشهور است. (1899-1901).
مقالات مرتبط
-معماری اواخر قرن هجدهم (1830-1750)
پوشش دوره های گرجستان و حکومت نایبالسلطنه
-مجسمه سازان قرن نوزدهم
هنرمندان پلاستیک قرن نوزدهم در اروپا
-تاریخچه مخترعان عکاسی، دوربین ابسکورا، هلیوگراف، داگرئوتیپ، فرآیند صفحه مرطوب
-عکاسان: قرن 19
80 هنرمند و مخترع برتر دوربین
-هنرمندان ایرلندی: قرن نوزدهم
نقاشان، مجسمه سازان و چاپگران مشهور ایرلند
منابع
- ویژوال آرتز
- هتلز