مقدمه
اگر معماری رومانسکی بیانگر قدرت محافظتی خدا در زمانهای پیشبینی نشدنی بود، معماری گوتیک به آسمان رسید و کمال خدا را جشن گرفت. با استفاده از طیف وسیعی از ویژگیهای نوآورانه، سبک گوتیک، شبستانهای کم نور و باریک رومی را با فضای داخلی پر نور حاصل از وجود پنجرههای بزرگ گوتیکی جایگزین کرد. با گذشت زمان، شبستانهای گوتیک به طور عمودی به سمت بالا اوج گرفتند و دیوارها با هنرهای شیشهای رنگارنگ با شکوه پوشانده شدند تا خدا را پرستش کنند و عبادتکنندگان را الهام بخشند. کلیساهای گوتیک که از ایل دو فرانس سرچشمه میگیرند، با سرعت بالا ساخته نمیشدند؛ بیشتر اوقات، بین 50 تا 100 سال برای تکمیل کامل کلیسای جامع نیاز بود و گاه بسیار طولانیتر. در نتیجه کلیساها تمایل داشتند با استفاده از ترکیبی از سبکهای گوتیک ساخته شوند که به یک یا چند مرحله از سه مرحله تعلق دارند: گوتیک اولیه (1120-1200)، گوتیک متعالی (1280-1200) و گوتیک پسین (1500-1280). گوتیک متعالی به طور کلی با معماری گوتیک ریونانت همزمان است، در حالی که گوتیک پسین با معماری گوتیک شعلهسان همزمان است. در معماری گوتیک انگلیسی، این سبکها به ترتیب سبکهای تزئین شده و عمودی نامیده میشوند. هنر گوتیک نشاندهنده تغییر عمده در نگرش بود. ساختمانهای رومی به شدت کاربردی بودند و میتوانستند به سازههای نظامی یا دفاعی تبدیل شوند. در مقابل، ساختمانهای گوتیک به شدت غیردنیایی بودند. آنها به دنبال الهام بخشیدن به مردم و ابراز ایمان کامل به کمال خداوند بودند. برای انجام این کار و همچنین به کارگیری آخرین نوآوری های معماری، معماران گوتیک و حامیان آنها هزاران صنعتگر، از جمله دهها هنرمند را به کار گرفتند. در نتیجه، کلیسای جامع گوتیک فرانسوی گنجینهای وسیع از هنر مسیحی بود که شامل شیشههای رنگی، مجسمهها، نقش برجستهها، کندهکاریهای روی چوب، نقاشیهای دیواری، پردههای نقشونگاردار، دست نوشتههای منور و طلاسازی گرانبها بود.
معماری کلیسای جامع گوتیک: کلیساها چگونه ساخته شدند؟
در اواسط قرن دوازدهم، حساسیت هنری جدیدی با اصول معماری جدید از کلیساهای شمال فرانسه گسترش یافت. کلیسای رومی جای خود را به ارگانیسمی داد که سیستم ساخت و ساز مبتنی بر دیوارهای باربر ضخیم را با سازهای به نام سیستم اسکلتی جایگزین کرد که با شناسایی نیروهای وارده بر فضای داخلی، خود را از تمام قسمتهای اضافی رها میکرد. نیروی رانش طاقها و وزن سقف و دیوارها را در مسیرهای از پیش تعیین شده هدایت نمودند. این دگرگونی در طول کمی کمتر از یک قرن اتفاق افتاد و در ایل دوفرانس (منطقه پاریس) آغاز شد، جایی که میل به ساخت شبستانهای بسیار مرتفع منجر به توجه دقیق به جنبههای فنی و سازهای شد. این ترجیح برای شبستانهای مرتفع که از جریانهای معماری خاص هنر رومانسک به ارث رسیده بود به عنصر اصلی کلیساها تبدیل شد. این عنصر منجر به روش جدیدی برای درک فضا و بیان آن به دنبال یک تقسیم هندسی شد که توسط کلیساهای بزرگ عثمانی مشخص شده بود.
به عنوان بخشی از «سیستم اسکلتی» دندههای طاقها قوسی را شکل میدهند که نیروی رانش را از بالا متمرکز میکند و آن را به نقاطی منتقل میکند که از بیرون با قوسهای بینظیر تقویت میشوند که به نوبه خود با پشتبندهای معلق برای انتقال نیروی رانشی متعادل میشوند.
اوج گرفتن ساختار داخلی به سمت بالا، دهانههایی که به عنوان یک مدول برای ایجاد فضای داخلی استفاده میشدند، مفصلبندی دیوارها و وسعت زیاد پنجرهها منجر به انحلال دیوارها میشود که به یک “سیستم دیافانوس” یا سیستم سازهای شفاف تبدیل میشود. این ساختار چابک و کشسان، دیوارها را از عملکرد باربری خود رها میکند و وسعت پنجرهها با شیشههای پلیکروم را ممکن میسازد که پرتوهای نور رنگی را به داخل کلیسا میآورد و آن فضا را با سایه روشن پر میکند.
این نور، بسیار متفاوت از نور کلیساهای رومی، به عنصر اساسی در نظریه فیگوراتیو معماری گوتیک تبدیل شد که از نور به صورت فیزیکی و استعاری برای آشکار ساختن رویههای منطقی و سازهای استفاده میکردند که مطابق با تفکر مکتبی آن دوره تنظیم شده است که از ساخت کلیسای جامع حمایت میکردند. در دیدگاه الهیات قرون وسطایی، کلیسای جامع گوتیک بیان نظم کیهانی و تصویری نمادین از جوهر غیر مادی خدا بود که در هماهنگی تناسبات ساختمان و درخشندگی آن منعکس شده بود. منارهها و برجهای نما با حرکت عمودی رو به بالا بر اشتیاق به سوی امر الهی تأکید میکنند. آسمان نورانی میشود و درون را به برکت درج یک پنجره بزرگ گل رز روشن میکند و یک غشای عرفانی واقعی بین نور خدا و قلب مؤمنان ایجاد میکند.
کلیسای جامع گوتیک نیز بیانگر تمدن شهری جدید است که آن را ایجاد کرده است. این کلیساهای سر به فلک کشیده، عظیم و نفسگیر به عنوان انعکاس تصویر ایدهآل این دوره از خود دیده میشدند. چنین انگیزهای اساسی در پشت این ساختمانها بود و منجر به ساخت و سازهای جاهطلبانهتر در این دوره شد.
اثری که گوتیک در فرهنگ تصویری و معماری متأخر اروپا بر جای گذاشت علت بحثهای انتقادی داغ بود و با شروع اومانیسم ایتالیایی در قرن پانزدهم، بسیاری از متفکران دیدگاهی منفی نسبت به جنبههای ظاهراً ضد کلاسیک گوتیک داشتند. سبک گوتها در دوران معماری رنسانس به معنای خودسرانه و وحشیانه مورد توجه قرارگرفت اما با ورود معماری باروک، تعدادی از معماران بزرگ باروک مانند فرانچسکو بورومینی (1667-1599) و کامیلو گوارین (1683-1624) شروع به درک ویژگیهای فنی و اصالت رسمی ساختارهای گوتیک کردند، در حالی که رمانتیک های قرن نوزدهم گوتیک را از صمیم قلب پذیرفتند و به لطف چهرههایی مانند جان راسکین (1900-1819) و ویولت لو دوک (1879-1814) با علاقه ای زیاد به آن نگاه کردند و گستره آن را دوباره ارزیابی نمودند.
ریشههای طراحی کلیسای جامع گوتیک
معماری سلطنتی فرانسه منشأ روشهای ساختمانی گوتیک بالغانه بود، زیرا سازندگان آنجا به دنبال آن بودند تا به طور فزایندهای بر مفصل بندی یا اتصالات سازههای خود تأکید کنند و در عین حال به دنبال کاهش صلبیت فرمها و بیشتر شدن شفافیت آنها بودند. وجه مشترک سازهها در سبک گوتیک، اشتیاق برای دستیابی به بالاترین ارتفاع ممکن بود که در مثالهای مهمتر به ارتفاعی با چهار برابر تبدیل شد و وجود یک تریفوریوم را با نیاز به تعادل در برابر رانش طاقهای نوک تیز آن توجیه میکرد. تداوم بین شبستان، بازویی و محل گروه کر باعث ایجاد فضای داخلی با ظرافت و بسیار هماهنگی شد. ادغام سیستم دو جداره وام گرفته شده از معماری آنگلو نورمن با شبکه خطی، منجر به ساختارهایی با سبُکی و شفافیت باورنکردنی شد. سازندگان لائون و پاریس با سایر نوآوریهای فنی و سازهای ساخته شدند.
همچنین در نوتردام، طاقهای شبستان با پشتبندهای معلق قابل مشاهده در بالای بامها پشتیبانی شدند، در حالی که کلیسای لائون با برداشتن تدریجی دیوار بیرونی و ایجاد جلوهای «تلسکوپی» تکنیک انگلو – نورمن یعنی دیوار ضخیم را دوباره تفسیر کردند. این آزمایشها پیشآهنگی برای ایجاد تکیهگاهها و طاقهای افسارگسیخته کلیسای جامع شارتر بودند.
کلیساهای بزرگ فرانسه
تکامل معماری کلیسای جامع از اوایل تا اواخر گوتیک با افزایش نور و باز شدن دیوارها از طریق استفاده از شیشههای رنگی همراه بود. سازندگان بلافاصله به سمت پشتبندهای معلقی جذب شدند که این گشایش را ممکن میساخت. همچنین آگاهی آنها از مفاهیم سازهای این تکیهگاهها با گسترش سریع استفاده از آنها باعث تغییرات پیچیدهای شد. در بزرگترین سازهها از تکیهگاههای قدرتمند فزایندهای استفاده میشد که در بالای آن برجهای عظیمی واقع بودند. ظاهر بیرونی این سازهها به طور اساسی با نوعی کالیدوسکوپ (نوعی وسیله اپتیکی که رنگها و فرمها در آن تکرار میشود) پرسپکتیوی یا تکراری از مدولاسیون ریتمیک حفرههای داخلی میشکند. مجسمههای ستونی از ویژگیهای نمای بیرونی شد و همچنین مجسمههای برجسته روایی در اطراف درها و درگاه ها در این سبک بسیار رایج شد. تغییرات داخلی به همان اندازه مهم بود زیرا استفاده از پشتبندهای معلق امکان افزایش ارتفاع شبستان را تا بالاترین میزان از نظر فنی بدون نیاز به استفاده از تریبونهای (راهروهای طبقه دوم) بالای راهروها فراهم میکرد.
در دو کارگاه بزرگ بورگز و شارترس، جایی که کار تقریباً در همان زمان در اواسط دهه 1190 آغاز شد، از پتانسیل های بهبود با حذف تریبون استفاده شد ممکن شد و برای دستیابی به یک ظاهر یادبودی جدید سرشار از تعادل و هماهنگی بین اجزا و کل مورد بهره برداری قرار گرفت.
کلیساهای شارتر، بورژ، ریمز و آمیان همچنین از ستون کانتونی (نوعی ستون گوتیکی تشکیلشده از 4 ستون کنارهم) استفاده کردند که به ستون مرکزی اجازه میداد بدون وقفه به سمت طاق بالا برود و حس عمودی را تقویت کند و ریتم ترکیب را تسریع کند.
مفهوم تاریخی کلیساهای بزرگ بیانی از صعود به تاج و تخت فرانسوی فیلیپ دوم کاپیتانی (1223-1165) است و گسترش گوتیک در سراسر اروپا به نفوذ فزاینده سیاست و فرهنگ فرانسه در طول قرن سیزدهم مربوط میشود.
هنر کلیسای جامع گوتیک
همانطور که در مقدمه ذکر شد، کلیسای جامع گوتیک مملو از انواع مختلفی از هنر بود که برای جلال خدا و الهام بخشیدن به عبادتکنندگان طراحی شده بود. مجسمههای گوتیک در سرتاسر کلیسای جامع بهکار رفته است، بهویژه به شکل نقش برجستههای روایی در اطراف ورودیها که داستانهایی از کتاب مقدس را به تصویر میکشد. علاوه بر این، مجسمههای ستونی به یک مکمل تزئینی مهم برای نمای بیرونی تبدیل شدند. در داخل کلیسای جامع، منبر و محل گروه کر اغلب با کندهکاریهای چوبی پیچیده در انواع سبکهای فیگوراتیو و انتزاعی تزئین شده بودند. شیشههای رنگی نوع بسیار مهم دیگری از هنر کاتولیک در داخل یک کلیسا بود که به نظر میرسد تمام دیوارها به آن اختصاص داده شده است. بهترین نمونه احتمالاً نمازخانه سینت در پاریس است.
تذهیب کتاب مقدس یکی دیگر از هنرهای مهم کلیسایی بود. نسخ خطی تذهیب شده گوتیک با هیچ نوع نقاشی قرونوسطی دیگری قابل مقایسه نبود و هر کلیسای جامع دارای تعداد زیادی متون انجیل نفیس بود که توسط استادکاران تذهیب شده است. زرگری نیز بسیار مشهود بود، چه به صورت اثر هنری برای بقاع مقدس، چه به شکل جامهای مذهبی، صلیب و مانند آن. هنرمندان همچنین برای تولید انواع هنر محرابی و همچنین پردهها، نقاشیهای دیواری و غیره به کار گرفته میشدند. به طور خلاصه، کلیسای جامع گوتیک فرانسوی فقط یک شاهکار معماری نیست، بلکه گنجینهای پر از هنر مسیحی قرون وسطایی است.
کلیسای جامع گوتیک در فرانسه
کلیسای جامع استراسبورگ (1439-1015)
اگرچه کلیسای نوتردام استراسبورگ بخشی از سبک رومی است (بیشتر ساختار رومی در سال 1176 سوخته شد)، به طور کلی به عنوان یکی از بهترین نمونههای معماری گوتیک پسین در نظر گرفته میشود. معمار آلمانی اروین فون اشتاینباخ در طراحی جدید گوتیک در طول دوره 1318-1277 شرکت داشت. این کلیسا تنها یک برج دارد که با ارتفاع 142 متری، کلیسای جامع را به بلندترین ساختمان جهان از سال 1647 تا 1874 تبدیل کرد. همچنین به دلیل رنگ صورتی خود که از نوع خاصی از ماسهسنگ به نام وُسگِز استفاده شده در ساخت آن میآید، مشهور است. بااینحال، کلیسای جامع بیشتر به دلیل تنوع رنگی در داخل آن شناخته میشود که ناشی از نور خورشیدی است که از پنجره های شیشهای رنگارنگ عظیم آن به درون میریزد.
کلیسای سنت دنیس (شروع 1135) (کلیسای جامع 1966)
سنت دنیس که در اصل یک کلیسای بزرگ صومعه قرون وسطایی بود، اکنون یک کلیسای جامع است و اولین کلیسای گوتیک در نظر گرفته میشود. این کلیسا در محل کلیسای قبلی یعنی سنت دنیس دو لا شاپل ساخته شده گفته میشود که شامل بقایای سنت دنیس، قدیس حامی فرانسه است. همچنین محل دفن تقریباً همه پادشاهان فرانسوی قرن 10 تا 18 شد و زائران را از سراسر کشور جذب کرد. کلیسای جدید در سال 1035 توسط ابوت سوگر (1151-1081) آغاز شد که بخشهایی از کلیسای قدیمی به سبک رومی را با استفاده از تعدادی ویژگیهای ساختاری جدید انقلابی بازسازی کرد. در واقع، این اولین طرحی بود که وزن سازه را بر روی تکیهگاههای ستونی نسبتاً نازک متمرکز میکرد. در ابتدا بهعنوان “سبک فرانسوی” شناخته میشد، بعداً به نام “گوتیک” نامگذاری شد. سنت دنیس اکنون بهعنوان اولین نمونه از یک سازه اصلی که به سبک گوتیک طراحی و ساخته شده است، شناخته میشود. علاوه بر این، شبستان قرن سیزدهمی آن که توسط ابوت اودو کلمنت ساخته شده است، نمونه اولیه معماری گوتیک ریونانت و یک مدل معماری برای کلیساها و کلیساهای جامع در سراسر اروپا شد.
کلیسای جامع لائون (1235-1160)
به همراه کلیسای جامع بورژ و نوتردام در پاریس، کلیسای جامع لائون یکی از برجستهترین نمونههای معماری گوتیک اولیه در قرنهای 12 و 13 است. ساختار کنونی با یک بخش گروه کر اولیه آغاز شد و تا سال 1174 با ضلع شرقی گذرگاه به پایان رسید. دومین کارزار ساختمانی از سال 1180 تا 1235 به طول انجامید. شبستان با چهار طبقه در کلیساها با تریفوریوم و تریبون تحت طاق شش قسمتی ساخته شد و سپس محل گروه کر اولیه جای خود را به گروه کر بسیار بزرگ کنونی داد.
پلان طبقه همکف کلیسای جامع به شکل صلیبی است و محل گروه کر به جای اَپس (قسمت نیم استوانهای کلیساها) به یک دیوار مستقیم ختم میشود. نمای غربی کلیسا با سه درگاه که هر کدام با مجسمههای کتاب مقدس آراسته شده است و پنجره گل رز متعلق به سال 1210 در کنار نمای نوتردام (پاریس) در سازگاری با سبک گوتیک آن قرار دارد. بهعنوان مثال، چیدمان فضایی آن با ابعاد عظیم دهانهها و پنجره بزرگ رز مرکزی برجسته میشود. مفصل بندی سیاه قلم در نما با جزئیاتش از جمله خلاقیت فوقالعاده برجهای این کلیسا است.
کلیسای نوتردام، پاریس (1345-1163)
یکی از معروف ترین کلیساهای جامع گوتیک جهان، نوتردام از اولین ساختمانهای جهان بود که ازپشتبند بیرونی قوسی، معروف به پشتبند معلق استفاده کرد. مانند لائون و بورگز در طول گوتیک اولیه، خطوط عرضی نوتردام هم بعدها به سبک ریونانت توسط جین چلس و سپس پیر مونترلی دوباره طراحی شد. گنجینه آن به دلیل آثار مقدس متعددی از جمله تاجگذاری مسیح و قطعهای از صلیب حقیقی است. متأسفانه، در طول انقلاب فرانسه بخش زیادی از تصاویر مذهبی آن آسیب دیده یا از بین رفتند، اگرچه این امر مانع از تاجگذاری ناپلئون بناپارت در کلیسای جامع در 2 دسامبر 1804 به عنوان امپراتور نشد. برنامه گسترده تعمیرات تحت نظارت کارشناس مرمت یعنی یوجین ویوله لو دوک در سال 1845 شروع شد. نوتردام در سال 1991 به فهرست میراث جهانی یونسکو اضافه شد.
کلیسای جامع تورز (1547-1170)
کلیسای جامع سنت گاتین در تورز نمونهای از سبک شعلهسان قرن پانزدهم معماری گوتیک است، اگرچه شامل عناصری از سه مکتب معماری یعنی گوتیک، رومانسک و رنسانس است. این کلیسا بیش از هر چیز به دلیل هنر عالی شیشههای رنگی و جبهه غربی پرآذینش مشهور است. بنای کنونی جایگزین سازهای به سبک رومی قرن دوازدهم شد که بخشهایی از آن شامل بخشی از شبستان و تکیهگاههای برج هنوز باقی مانده است. گذرگاه جنوبی و برجها در حدود سال 1170 ساخته شدند، در حالی که محل اطراف محراب و گروه کر در طول دوره 1279 -1236 توسط معمار استفان مورتنی بازطراحی و ساخته شد. بخش زیاید از شبستان، راهرو و نمازخانه در قرن چهاردهم عمدتاً توسط معمار سیمون دو مانس ساخته شد، اگرچه این شبستان در قرن پانزدهم به لطف معماران ژان پاپن، ژان دو دامارتین و ژان دوران، چارلز بزرگ هفتم و دوک بریتانی تکمیل شد.
کلیسای جامع شارتر (1250-1194)
یکی از بهترین نمونههای کامل سبک گوتیک فرانسوی، کلیاسی جامع شارتر است، آن هم به دلیل اینکه تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است. معماری آن از اوایل قرن سیزدهم تاکنون تنها دستخوش تغییرات جزئی شده است و بیشتر شیشههای رنگی عالی آن به سال های 1205 تا 1240 برمیگردد. در واقع، چهار لنست (پنجرههای بلند و باریک با قوسهای نوکتیز در سبک گوتیک) حاوی صفحات شیشهای رومی است که از آتش سوزی 1195 جان سالم به در بردند. بیشتر مجسمههای سنگی آن نیز وجود دارد. به عنوان مثال، صدها چهرهای که سه نمای بزرگ آن یعنی نمای غربی، شمالی و عرضی جنوبی را تزیین می کنند، همه به قرن سیزدهم باز میگردند. در سال 1979، شارتر به فهرست میراث جهانی یونسکو از مکانهای مهم فرهنگی اضافه شد.
کلیسای جامع بورژ (1230-1195)
همراه با نوتردام (پاریس) و لائون، کلیسای جامع بورژ (بورگوس یا بورگز) نمونهای باشکوه از معماری گوتیک اولیه است. بهطور غیرمعمول این کلیسا هیچ بازوییای ندارد: همان بخشی که در بیشتر کلیساهای گوتیک از شبستان عبور میکند، اگرچه بورژ دارای یک راهرو است. فقدان بازویی به معمار بورژ اجازه داد راهروها را به صورت مسیری دوتایی پیکربندی کند که بدون وقفه فضای محراب یا اَپس را دور میزند. سازه بیرونی با دیوارهای ضخیم و مجموعهای از پشتبندهای باریک معلق مشخص شده است و تکیهگاههای خارجی قوسی شکل وزن طاق و شبستان را جذب میکنند. زاویه تند پشتبندها به آنها اجازه میدهد تا نیروی رانش را به شیوهای بسیار مؤثر به پایههای تکیهگاه بیرونی هدایت کنند. کلیسای جامع بورژ از سال 1992 به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
کلیسای جامع آمیان (1270-1220)
آمیان یکی از بزرگترین کلیساهای گوتیک فرانسه است که بر روی خط الراسی در کنار رودخانه سام در منطقه پیکاردی قرار دارد. توسط رابرت د لوزارشز به همراه توماس و رگن دو کورمون طراحی شده است. طاق سنگی شبستان 42 متر (138 فوت) ارتفاع دارد و تنها از نظر ارتفاع بعد از کلیسای جامع ناقص بووه دوم است. اگرچه اکثر شیشههای رنگی آن از بین رفته است، کلیسای جامع به دلیل مجسمه برجسته قرن سیزدهمی خود در نمای غربی و درگاه عرضی جنوبی مورد توجه قرار گرفته است. تمرکز نمای غربی، پنجره گل رز است اما ارتفاع زیاد شبستان، پنجره را در موقعیت بسیار بالایی قرار میدهد و باعث میشود که درگاههای طبقه همکف از طریق دو گالری روی هم به تریفوریوم متصل شوند که بر ارتباط بیرون و درون تأکید بیشتری میکند. به طور کلی، نمای مفصل بیرونی جلوی کلیسا در تضاد سادگی عمیق درون است. کلیسای جامع آمیان از سال 1981 به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
کلیسای جامع بووه (1600 -1225 ناتمام)
کلیسای جامع بووه که به دلیل فروریختنهای سازهایاش شناخته میشود و همچنین به دلیل محل گروه کر زیبایش که توسط یوجین ویوله لو دوک به عنوان «پارتنون گوتیک فرانسوی» توصیف شده است و همچنین وجود شیشههای رنگی نفیس آن درقرن 13، 14 و قرن شانزدهم که برخی از آنها توسط هنرمند رنسانس، انگراند لو پرنس، بومی این شهر ساخته شده است، دارای شهرت است. کار بر روی کلیسای جامع تحت رهبری اسقف شاهزاده میلو دو نانتیو، به دنبال تعدادی آتشسوزی در کلیسای قدیمی با سقف چوبی آغاز شد. محل گروه کر در سال 1272 با بلندترین طاق کلیسای جامع یعنی 48 متر (157 فوت)، بسیار بیشتر از شبستان 42 متری کلیسای جامع آمیان در اروپا تکمیل شد. متأسفانه، در سال 1284، بخشی از طاق بالای محل گروه کر به دلیل سازه بیش از حد بلندش فروریخت. علیرغم این آسیب، طاقبندی به همان ارتفاع بازسازی شد، هرچند با ستونهای تکیهگاه اضافی و ساختار طاق شش قسمتی جدید که جایگزین قوسهای چهاربخشی قدیمی شد. ساختوساز در طول قرن شانزدهم با یک بازویی جدید و یک برج مرکزی بلندپروازانه به ارتفاع 153 متر ادامه یافت. سپس در سال 1573، برج فروریخت و پس از آن تعداد کمی الحاقات ایجاد شد. کلیسای جامع بووه همچنین به دلیل درهای چوبی درگاههای شمالی و جنوبی آن که به ترتیب به سبک گوتیک و رنسانس حکاکی شدهاند و همچنین مجموعهای از هنر ملیلهکاری (طراحی روی پارچه) آن که به قرن 15 باز میگردد، موردتوجه قرار گرفته است. بووه یک نمونه کلیسای نیمه اصلی در نظر گرفته میشود، زیرا فروریختن طاق آن در سال 1284 نشانگر پایان یک دوره بود و ازآنپس سازندگان و حامیان آرزوی ساخت سازههای بلندتر را که ویژگی اصلی معماری گوتیک بود، رها کردند. کلیسای بووه بهعنوان پیشرفت نهایی سبک ایجاد شده در چارلز و ریمز در نظر گرفته میشود یعنی همان نقطهای که هیچکس نمیتوانست فراتر از آن برود.
کلیساهای گوتیک در خارج از فرانسه
در خارج از فرانسه، برخی از بزرگترین کلیساهای گوتیک عبارتاند از: کلیسای جامع قرون وسطایی بورگوس در اسپانیا که در حدود سال 1221 آغاز شد. یورک مینستر که در سال 1230 آغاز شد، پنجره بزرگ شرقی آن حاوی بزرگترین وسعت شیشههای رنگی قرون وسطایی در جهان است. کلیسای جامع کلن در سال 1248 آغاز شد اما تا سال 1880 تکمیل نشد، بزرگترین نمونه هنر گوتیک آلمان است. کلیسای جامع معروف فلورانس که به سبک گوتیک در سال 1296 توسط آرنولفو دی کامبیو آغاز شد و در سال 1436 به سبک رنسانس زیر نظر فیلیپو برونلسکی (1446-1377) تکمیل شد. کلیسای جامع سنت استفان قرن چهاردهم در قلب وین است. کلیسای جامع بزرگ میلان در سال 1386 در دوران ترسنتو قبل از رنسانس آغاز شد. کلیسای جامع سویل، بزرگترین کلیسای جامع گوتیک در جهان، بین سالهای 1401 و 1528 ساخته شده است.
منبع: www.visual-arts-cork.com