سبک معماری چیست
سبک معماری مجموعهای از تأثیرات بیرونی است که به مادیات، روش ساخت و شکل یک ساختمان شکل میدهد و به شناسایی و مشخص شدن آن از نظر تاریخی و طراحی کمک میکند.
اکثر سبک های معماری توسعه می یابند، و در بسیاری از موارد با گذشت زمان، با پیشرفت مد، تکنولوژی، ادیان، اعتقادات و مصالح، ایجاد فرصت های جدید و تکامل سبک های جدید، جایگزین می شوند.
به همین دلیل بیشتر سبک ها پیروی می کنند و می توان آنها را به ترتیب زمانی طبقه بندی کرد.
یک سبک می تواند در هر زمان تغییر کند و تطبیق یابد، و اغلب همزمان با چندین سبک دیگر، هم به معنای ملی و هم جهانی وجود دارد.
اما فقط به یک مکان یا منطقه محدود نمی شود و در صورتی که توسط شخص مناسب گرفته شود، می تواند از مبدأ خود به طرف مقابل جهان گسترش یابد.
این اغلب منجر به توسعه و تبدیل آن به سبک جدید یا تعدیل شده می شود.
سبک های معماری
در اینجا سبکهای معماری کلیدی را به ترتیب وقایع ارائه میکنیم که به توسعه سبکهای معماری امروزی کمک کرده است.
معماری پیش از تاریخ
ساختمان ها ابتدا با توسعه تمدن های اولیه، اغلب به طور مستقل، در مکان های پراکنده در سراسر جهان، از نیاز به سرپناه، امنیت، مکان های عبادت، مکان هایی برای جماعت و غیره، تکامل یافتند.
با استفاده از مصالح، فضا و مهارت های موجود، یک سبک معماری بسیار ترکیبی ایجاد شد که اغلب ترکیبی از الوار بریده شده از جنگل های محلی و سنگ تراشیده شده از صخره های محلی بود.
معماری نوسنگی – 10000 تا 2000 قبل از میلاد
«معماری» نوسنگی نه تنها شامل مسکن برای سرپناه، بلکه مقبرهها، ساختمانهای مذهبی، سازههای نمادین و بناهای تاریخی مانند سنگهای سنگی یافت شده در اروپا و مدیترانه نیز میشد. برخی از این ساختارها بسیار پیچیده بودند. مصالح ساختمانی شامل؛ آجر گلی، پوست، منسوجات، سنگ و چوب، سنگ و الوار.
قدیمی ترین جاده مهندسی شده شناخته شده جهان، مسیر شیرین در انگلستان، نیز از این زمان است.
معماری بین النهرین – 4500 تا 2000 قبل از میلاد
معماری بین النهرین مرتبط با منطقه رودخانه دجله-فرات است که تعدادی فرهنگ متمایز را در بر می گیرد.
از جمله دستاوردهای آن می توان به توسعه سیستم های شهرسازی پیچیده، سبک های ساختمانی مانند خانه حیاط و زیگورات ها و اهرام پلکانی که به عنوان بخشی از مجموعه های معابد ساخته شده اند، اشاره کرد.
معماری مصر باستان – 3750 قبل از میلاد تا 400 پس از میلاد
مصر باستان یک تمدن پایدار نبود و تغییرات و تحولات مداومی را تجربه کرد که به مجموعهای از سبکهای معماری منتهی شد.
مصریان باستان بناهای معماری بزرگی را ایجاد کردند که مشهورترین آنها هرم بزرگ و ابوالهول بزرگ جیزه است. با توجه به موقعیت مصر، ساختمان ها و بناهای تاریخی عمدتاً با استفاده از آجرهای گلی و سنگ آهک سخت ساخته می شدند، زیرا در نتیجه کمبود چوب وجود داشت.
بسیاری از ساختمان ها به صورت نجومی در یک راستا قرار می گیرند و توسط بردگان ساخته می شوند.
معماری یونان باستان – 900 قبل از میلاد تا 300 پس از میلاد
معماری یونان باستان بیشتر از طریق معابد آن و همچنین ایده آل های مدنی و مذهبی در حال توسعه شناخته شده است. طیف متنوعی از ساختمانهای عمومی آن، از تئاترهای روباز و میدانهای عمومی گرفته تا بناهای تاریخی عمومی. طراحی معماری ویژگیهای تزئینی و ساختاری بسیار رسمی را با تکامل روشن سبک معماری از طریق سه نظم تعریف شده اتخاذ کرد. دوریک، یونی و کورنتی.
معماری رومی – 300 قبل از میلاد تا 700 پس از میلاد
معماری روم باستان برخی از زبان خارجی معماری کلاسیک یونان را با تأکید مشابه بر ساختمانهای مدنی اتخاذ کرد، اما با ساختمانهای یونانی متفاوت بود و به سبک معماری جدیدی تبدیل شد.
این بنا به دلیل طیف گسترده ای از انواع ساختمان های نمادین خود مشهور بود، مانند؛ معابد، حمام ها، ویلاها، آمفی تئاترها، کاخ ها و سیرک ها.
معماری رومی عناصر ساختاری مهمی مانند طاقها، سقفهای طاقدار و گنبدها را ایجاد کرد که معمولاً با استفاده از بتن قوی و مهندسی شده بودند.
این امر منجر به توسعه پروژه های مهندسی عمران بی سابقه مانند پل ها، قنات ها و جاده ها می شود.
معماری بیزانس – 330 پس از میلاد تا 1453
معماری بیزانسی ادامه معماری رومی بود، اما با تأثیراتی از خاور نزدیک. پیچیدگی هندسی ساختمانها افزایش یافت، نظمهای کلاسیک آزادانهتر مورد استفاده قرار گرفتند و پلان صلیبی یونانی در معماری کلیسا به کار گرفته شد که اغلب شامل ساختارهای گنبدی پیچیدهای بود که توسط پایههای عظیم پشتیبانی میشدند.
معماری موری – 711 تا 1492
معماری موریس، معماری اسلامی بیان شده شمال آفریقا و بخشهایی از اسپانیا و پرتغال است، جایی که اندلسیها (مورها) بین سالهای 711 تا 1492 در آنجا غالب بودند.
عناصر مشخصه معماری مورها عبارتند از: مقرنس، طاق نعل اسبی، قوسها، گنبدها، طاقهای خرطومی، طاقهای لنتس، طاقهای اوجی، حیاطها و کاشیکاریهای تزیینی که به عربی zellij یا در اسپانیایی و پرتغالی به azulejo معروف است.
هویسالا 1000 تا 1300
معماری هویسالا، سبک ساختمانی است که تحت حکومت امپراتوری هویسالا، در منطقه ای که امروزه به عنوان کارناتاکا، ایالت هند شناخته می شود، توسعه یافته است. نفوذ هویسالا در قرن سیزدهم به اوج خود رسید، زمانی که بر منطقه فلات دکن جنوبی تسلط یافت.
معماری رمانسک – 1050 تا 1170
معماری رومانسک یک سبک معماری در اروپای قرون وسطی است که با طاق های نیم دایره ای مشخص می شود. در قرن دوازدهم به سبک گوتیک تبدیل شد که با قوس های نوک تیز مشخص می شد. نمونههایی از معماری رومی را میتوان در سرتاسر این قاره یافت که آن را به اولین سبک معماری پاناروپایی پس از معماری امپراتوری روم تبدیل کرده است.
نورمن – 1075 تا 1250
معماری نورمن یک سبک طبقه بندی شده از معماری رومی است که توسط نورمن ها توسعه یافته است. به طور خاص این اصطلاح به طور سنتی برای معماری رومی انگلیسی استفاده می شود. نورمنها تعداد زیادی قلعه و استحکامات از جمله انبارهای نورمن و در عین حال صومعهها، کلیساها، کلیساها و کلیساها را به سبکی معرفی کردند که با طاقهای گرد معمولی رومی و به خصوص نسبتهای عظیم در مقایسه با سایر تغییرات منطقهای سبک مشخص میشود.
مدجار – 1125 تا 1600
سبک Mudéjar، همزیستی از تکنیکهای ساختمان و دکوراسیون، جایی که فرهنگهای موری و اروپایی با یکدیگر ملاقات کردند. با استفاده از آجر به عنوان ماده اصلی، به ویژه برای برج های ناقوس مشخص می شود. Mudéjar بر خلاف گوتیک یا رومانسک شامل ایجاد اشکال یا ساختارهای جدید نبود، بلکه عناصر هنر و معماری اسلامی و یهودی را در معماری مسیحی قرون وسطایی و رنسانس به کار برد.
معماری گوتیک – 1180 تا 1540
معماری گوتیک در قرن 11 و 12 در اروپا ظهور کرد. مشخصه آن تاکید بر عمودی، با ساختمانهای بلند فزاینده، دارای سازههای سنگی تقریباً غیرممکن، نازک، طاقهای نوک تیز و طاقهای سنگی آجدار، در هم آمیخته با گسترههای شیشهای و پشتیبانی از پشت بندهای معلق بود.
گوتیک ویژه – 1350 تا 1550
Sondergotik (گوتیک ویژه) سبک معماری گوتیک پسین است که در اتریش، باواریا، زاکسن و بوهمیا رایج است.
Sondergotik توجه به جزئیات را در داخل و خارج نشان داد. در بسیاری از ساختمانهای سوندرگوتیک، سیالیت و کیفیت چوب مانند در کنده کاری و تزئینات، به ویژه روی طاقها تأکید میشد. در خارج، ساختمان ها به سمت تکیه گاه انبوه گرایش داشتند.
رنسانس – 1400 تا 1600
معماری رنسانس در اروپا ظهور کرد، جایی که احیای علاقه به آثار باستانی کلاسیک و ظهور درک علمی جدید وجود داشت. به دلیل خطوط تمیز، تقارن و تناسب، یادآور معماری روم باستان، با استفاده از ستون ها، ستون ها و لنگه ها، طاق ها و گنبدها مورد توجه قرار گرفت. درک پرسپکتیو نیز به ترکیب آگاهانهتر فرم معماری منجر شد.
تودور – 1485 تا 1603
سبک معماری تودور پیشرفت نهایی معماری قرون وسطایی در انگلستان و همچنین معرفی آزمایشی معماری رنسانس است. در سبکهای آهستهتر معماری بومی، «تودور» به نامی برای سبکهایی مانند نیمهالواری تبدیل شده است که مشخصه معدود ساختمانهایی است که از قبل از 1485 باقی ماندهاند و سایر ساختمانهای دوره استوارت.
رنسانس عالی – 1500 تا 1520
در دوران رنسانس عالی، مفاهیم برگرفته از دوران باستان کلاسیک توسعه یافته و با اطمینان بیشتری مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد معماری کلاسیک را در ساختمانهای معاصر گسترش داد.
رفتارگرایی – 1530 تا 1600
مانیریسم که به نام رنسانس پسین نیز شناخته می شود، سبکی در هنر اروپایی است که در سال های آخر رنسانس عالی ایتالیا در حدود سال 1520 ظهور کرد.
این سبک به دلیل پیچیدگی فکری و همچنین ویژگی های مصنوعی آن قابل توجه است. به جای تعادل و وضوح نقاشی رنسانس قبلی، تنش و بی ثباتی ترکیب بندی را مورد حمایت قرار می دهد.
معماری باروک – 1600 تا 1755
معماری باروک نسخهای تئاتریتر از معماری رنسانس بود، با نور و رنگهای دراماتیک، جلوههای توهمآمیز مانند trompe l’oeil، و طرحهایی که بازیهایی با ویژگیهای معماری انجام میداد و گاهی اوقات آنها را ناقص میکرد.
ساختمانهای آن معمولاً شامل برجهای مرکزی، گنبدها، رواق یا دیگر برجستگیهای مرکزی در نمای اصلی است. از آنجایی که معماری باروک با استعمار اروپا همزمان شد، سبکی است که در بیشتر نقاط جهان دیده می شود.
پالادیانیسم – 1615 تا 1690
معماری پالادیایی یک سبک اروپایی از معماری است که از طرحهای معمار ونیزی آندریا پالادیو الهام گرفته شده است. طرح های پالادیایی بر اساس تقارن و چشم انداز معابد یونانیان و رومیان باستان بود. مشخصه آن استفاده از پایه ها و تقارن و تناسباتی بود که به جای زینت بر پایه ریاضیات بود. معماری پالادی برای نمای کلاسیک آن قابل تشخیص است.
گرجی – 1714 تا 1830
سبک گرجی بسیار متغیر است، اما با تقارن و تناسب بر اساس معماری کلاسیک یونان و روم مشخص شده است، همانطور که در معماری رنسانس احیا شده است.
در ایالات متحده، اصطلاح “گرجستانی” به طور کلی برای توصیف تمام ساختمان های آن دوره، صرف نظر از سبک، استفاده می شود. در بریتانیا عموماً به ساختمانهایی محدود میشود که “معماری در نیت” دارند، و دارای ویژگیهای سبکی هستند که نمونه آن دوره است، هرچند که طیف وسیعی را پوشش میدهد.
نئوکلاسیک – 1750 تا 1920
نئوکلاسیک که برگرفته از معماری پالادیاست، به معماری کلاسیک یونان و روم اشاره دارد. دارای کیفیتی مسطح و مسطح است که بر دیوار و جداسازی عناصر تأکید دارد.
از نمونه های قابل توجه معماری نئوکلاسیک می توان به کاخ سفید در واشنگتن و بانک انگلستان در لندن اشاره کرد.
احیای گوتیک – 1760 تا 1880
احیای گوتیک یک جنبش معماری بود که در انگلستان آغاز شد. محبوبیت آن در اوایل قرن نوزدهم به سرعت رشد کرد، زمانی که طرفداران جدی و آگاه سبک های نئوگوتیک به دنبال احیای معماری گوتیک قرون وسطایی بر خلاف سبک های نئوکلاسیک رایج در آن زمان بودند. Gothic Revival ویژگیهایی را از سبک اصلی گوتیک، از جمله الگوهای تزئینی، قسمتهای پایانی، پنجرههای لانست، قالبهای هود و برچسبهای استاپ بهکار میبرد.
معماری فدرال – 1780 تا 1830
معماری به سبک فدرال نامی برای معماری کلاسیک ساخته شده در ایالات متحده تازه تاسیس شده است. نام سبک فدرال نیز در ارتباط با طراحی مبلمان در ایالات متحده در همان دوره استفاده می شود. این سبک به طور گسترده با کلاسیک گرایی سبک Biedermeier در سرزمین های آلمانی زبان، معماری سلطنتی در بریتانیا و سبک امپراتوری فرانسه مطابقت دارد.
احیای روسیه – 1825 تا 1915
احیای روسی اصطلاح عمومی برای تعدادی از جنبشهای مختلف در معماری روسی است که ادغام التقاطی معماری روسی پیش از پترین و عناصر معماری بیزانسی بود.
سبک احیای روسیه در چارچوبی پدید آمد که تجدید علاقه به معماری ملی، و تفسیر و سبک سازی از میراث معماری روسیه است.
ویکتوریایی – 1845 تا 1900
معماری ویکتوریایی مجموعه ای از سبک های احیای معماری است. ویکتوریا به دوران سلطنت ملکه ویکتوریا (1837-1901) در انگلستان، به نام دوران ویکتوریا اشاره دارد، در این دوره از سبک های معروف به ویکتوریا در ساخت و ساز استفاده می شد. با این حال، بسیاری از عناصر معماری «ویکتوریایی» تا اواخر سلطنت ویکتوریا محبوب نشدند. این سبک ها اغلب شامل تفاسیر و احیای التقاطی سبک های تاریخی بودند.
احیای رمانسک – 1840 تا 1900
احیای رمانسک سبکی از ساختمان است که از معماری رومی قرن 11 و 12 الهام گرفته شده است. با این حال، بر خلاف سبک تاریخی رومانسک، ساختمانهای احیای رمانسک نسبت به همتایان تاریخی خود، طاقها و پنجرههای سادهتری دارند.
سبک کلبه سوئیسی – 1850 تا 1900
سبک کلبه سوئیسی یک سبک معماری از تاریخ گرایی متأخر است که در اصل از کلبه های روستایی در سوئیس و مناطق آلپ اروپای مرکزی الهام گرفته شده است. این سبک به طرحهای ساختمانی سنتی اشاره دارد که با سقفها و نماهایی که به طور گسترده با بالکنهای چوبی و تزئینات حکاکی شده تزئین شدهاند، مشخص میشود.
جنبش هنر و صنایع دستی – 1860 تا 1930
جنبش Arts and Crafts یک جنبش بین المللی در هنرهای تزئینی و زیبا بود که در بریتانیا آغاز شد و در اروپا و آمریکای شمالی شکوفا شد و در ژاپن (حرکت Mingeimovement) در دهه 1920 ظهور کرد. این هنر سنتی با استفاده از فرمهای ساده بود و اغلب از سبکهای تزئینی قرون وسطایی، رمانتیک یا عامیانه استفاده میکرد.
هنرهای زیبا – 1830 تا 1880
هنرهای زیبا به سبکی اطلاق میشود که ابتدا در آکادمی سلطنتی معماری بین سالهای 1671 تا 1793 و سپس از سال 1795 در مدرسه هنرهای زیبای پاریس تدریس شد. این سبک به شدت تزئینی بود که با تقارن، سقف های مسطح، پنجره ها و درهای قوسی و جزئیات کلاسیک مشخص می شد.
سبک ملکه عان – 1870 تا 1914
سبک ملکه آن در بریتانیا به سبک معماری باروک انگلیسی تقریباً مربوط به دوران سلطنت ملکه آن است.
در معماری بریتانیا، این اصطلاح بیشتر برای ساختمانهای خانگی تا اندازه یک خانه اعیانی استفاده میشود، و معمولاً بهجای کاخهای بزرگ بزرگان نجیب، به زیبایی اما به سادگی توسط سازندگان یا معماران محلی طراحی میشود. بر خلاف استفاده آمریکایی از این اصطلاح، با تقارن شدید دو طرفه با پدینت ایتالیایی یا پالادیایی در ارتفاع رسمی جلو مشخص می شود.
رنسانس آمریکایی – 1876 تا 1917
رنسانس آمریکایی دورهای از معماری و هنرهای آمریکایی بود که با تجدید اعتماد به نفس ملی و احساس اینکه ایالات متحده وارث دموکراسی یونانی، قانون روم و اومانیسم رنسانس است مشخص میشود. این دوره بین نمایشگاه صدمین سالگرد جشن گرفتن صدمین سالگرد امضای اعلامیه استقلال و ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول را در بر می گیرد.
هنر نو – 1890 تا 1910
هنر نو نشانه مبارزه بین کهنه و جدید بود. در حالی که برخی از سبکهای احیاگر قرن نوزدهم را رد میکرد، برخی از عناصر روکوکو را با اشکال ارگانیک و هنرهای کاربردی که در ورودیهای متروی پاریس هکتور گیمار مشخص میکردند، پذیرفت. از شارحان برجسته هنر نو در معماری می توان به مکینتاش و گائودی اشاره کرد.
مدرنیسم اولیه – 1900 تا 1914
معماری مدرن یا معماری مدرنیستی مبتنی بر فناوری های جدید و نوآورانه در ساخت و ساز، به ویژه استفاده از شیشه، فولاد و بتن مسلح بود. این ایده که فرم باید تابع تابع باشد. آغوش مینیمالیسم؛ و رد زینت
سبک چمنزار – اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20
مدرسه پریری بیشتر در غرب میانه ایالات متحده رایج است. این سبک معمولاً با خطوط افقی، سقفهای مسطح یا شیبدار با لبههای بیرونی گسترده، پنجرههایی که در نوارهای افقی گروهبندی شدهاند، ادغام با منظره، ساخت و ساز مستحکم، صنعتگری و نظم در استفاده از زینت مشخص میشود. تصور میشد که خطوط افقی مناظر دشتهای بومی آمریکا را تداعی میکنند و به گسترههای پهن، مسطح و بدون درخت مربوط میشوند.
کلاسیک گرایی نوردیک – 1910 تا 1930
کلاسیکیسم نوردیک سبکی از معماری بود که برای مدت کوتاهی در کشورهای شمال اروپا (سوئد، دانمارک، نروژ و فنلاند) شکوفا شد.
کلاسیک اسکاندیناوی بهعنوان حد فاصل بین دو جنبش معماری بسیار معروفتر، ناسیونال رمانتیسیسم یا Jugendstil (که اغلب معادل یا موازی با هنر نو دیده میشود) و کارکردگرایی (معروف به مدرنیسم) در نظر گرفته میشد.
آینده پژوهی – 1912
معماری فوتوریستی در اوایل قرن بیستم در ایتالیا ظهور کرد. انگیزه آن ضد تاریخ بود و با خطوط افقی طولانی و اشکال ساده که نشان دهنده سرعت، پویایی، حرکت و فوریت بود مشخص می شد.
آینده پژوهی پس از جنگ جهانی دوم از مد خارج شد، اما با محبوبیت کتاب های مصور مربوط به آینده و فرا رسیدن عصر فضا، دوباره به شکلی بازتفسیر شد.
اکسپرسیونیسم – 1910 تا 1924
معماری اکسپرسیونیستی یک جنبش معماری در اروپا به موازات هنرهای تجسمی و نمایشی اکسپرسیونیستی است که به ویژه در آلمان توسعه و تسلط یافت. معماری اکسپرسیونیستی یکی از سه سبک غالب معماری مدرن (سبک بین المللی، معماری اکسپرسیونیست و سازه گرایی) است.
معماران اکسپرسیونیست از موادی مانند بتن و شیشه برای ایجاد فرم های مجسمه ای بدیع و انبوه سازی استفاده می کردند که گاهی اوقات تحریف و تکه تکه می شدند تا دیدگاهی احساسی را بیان کنند.
مدرنیسم – 1917 تا 1965
در آغاز قرن بیستم، نارضایتی عمومی از معماری احیاگر و تزئینات استادانه باعث ظهور معماری مدرنیستی شد که با این ایده که «فرم از عملکرد پیروی می کند» مشخص می شود.
با شروع به افزایش پیچیدگی ساختمان ها (از نظر سیستم های سازه ای، خدمات و فناوری)، طراحی ساختمان به یک کار چند رشته ای تبدیل شد، با طراحان متخصص برای انواع مختلف و جنبه های مختلف ساختمان.
De Stijl – 1917 تا 1931
De Stijl (سبک) یک جنبش هنری و طراحی بود که در هلند توسعه یافت، تا حدی به دلیل انزوا آن در طول جنگ جهانی اول. به دلیل استفاده از خطوط هندسی قوی، رنگ های اصلی پررنگ و بیان عناصر کاربردی متمایز قابل تشخیص بود. در هنر (به ویژه توسط موندریان)، مبلمان و معماری پذیرفته شد.
در حالی که معماری نسبتا کمی در واقع تولید شده است، تأثیر ساختمان هایی مانند خانه ریتولد شرودر (1924) را می توان در آثار معمارانی مانند میس ون در روهه مشاهده کرد.
سازه گرایی – 1920 تا 1932
معماری ساختگرا شکلی از معماری مدرن بود که در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 در اتحاد جماهیر شوروی شکوفا شد. این فناوری پیشرفته و مهندسی را با هدف اجتماعی کمونیستی آشکارا ترکیب کرد. اگرچه این جنبش به چندین جناح رقیب تقسیم شد، اما این جنبش پروژههای پیشگامانه و ساختمانهای تمامشده بسیاری را تولید کرد، قبل از اینکه در حوالی سال 1932 مورد توجه قرار نگرفت. تأثیرات مشخصی بر پیشرفتهای بعدی در معماری بر جای گذاشت.
باهاوس – 1919 تا 1933
مدرسه باهاوس که در سال 1919 توسط والتر گروپیوس در آلمان تأسیس شد، از رهبری Deutscher Werkbund پیروی کرد و معماری را به عنوان ترکیبی از هنر، صنایع دستی و فناوری بازتعریف کرد. معماری باهاوس به دلیل رد سبکهای تاریخی و کاهش ساختمانها به فرمهای کاملاً سادهشده، با طراحی منطقی و کاربردی قابل تشخیص است.
هنر دکو – 1925
هنر دکو در دهه 1920 در فرانسه ظهور کرد و به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت. این یک جنبش پر زرق و برق، اما التقاطی بود که مدرنیسم و سنت گرایی را پذیرفت. با استفاده از مواد جدید، فرم هندسی جسورانه و زیبایی شناسی مدرن «عصر ماشین» مشخص شد، اما در عین حال تزئینات گسترده و مجلل را در خود جای داده بود.
سبک بین المللی – 1927 تا 1971
سبک بین المللی در اواسط قرن بیستم رایج شد. این یک شکل واضح مدرنیسم بدون زیور بود که با تکرار واحدها و استفاده گسترده از شیشه مشخص می شد. این سبکی است که هنوز برای ساختمان های بلند در شهرهای سرتاسر جهان استفاده گسترده ای دارد. برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک تجسم آن بود.
بروتالیسم – 1951 تا 1975
معماری بروتالیستی از جنبش معماری مدرنیستی در اوایل قرن بیستم نشات گرفته است. طراحیهای سودگرا که هم اخلاقی و هم زیباییشناختی در نظر گرفته میشوند، بر اساس کارکرد بر فرم و مواد اولیه ساختوساز و کارکردهای دنیوی که در معرض نمایش گذاشته میشوند، دیکته میشوند. بتن مسلح رایج ترین مصالح ساختمانی شناخته شده در معماری بروتالیستی است، اما می توان از مصالح دیگری مانند آجر، شیشه، فولاد و سنگ تراش خورده نیز استفاده کرد.
پست مدرنیسم – 1950 تا 2007
پست مدرنیسم به عنوان واکنشی به مدرنیسم پدیدار شد، که برخی افراد آن را به دلیل فقدان تزئینات بسیار افراطی و تاریک میدانستند. پست مدرنیسم از «جعبه» دور شد و ارجاعات سبکی را به شیوههایی اتخاذ کرد که اغلب بازیگوش بودند، یا نمادگرایی و معنای پنهان را تجسم میدادند. طراحیها با عناصر سبک، فرمهای مجسمهسازی و ترومپ لوئیل تضاد داشتند.
نومدرنیسم – 1952
نومدرنیسم به نوبه خود به عنوان واکنشی به پست مدرنیسم ظهور کرد و همچنان در حال استفاده گسترده است. تمایل به عملکردی و یکپارچه بودن دارد و معمولاً برای طراحی دفاتر شرکت استفاده می شود.
منطقه گرایی انتقادی – 1953
منطقه گرایی انتقادی رویکردی به معماری است که می کوشد با بی مکان بودن و بی هویتی سبک بین المللی مقابله کند، اما فردگرایی و تزئینات عجیب و غریب معماری پست مدرن را نیز رد می کند. سبکهای منطقهگرایی انتقادی به دنبال ارائه معماری ریشهدار در سنت مدرن، اما مرتبط با بافت جغرافیایی و فرهنگی است. منطقه گرایی انتقادی صرفاً منطقه گرایی به معنای معماری بومی نیست. این یک رویکرد مترقی برای طراحی است که به دنبال میانجیگری بین زبانهای جهانی و محلی معماری است.
فناوری پیشرفته – 1970
معماری با تکنولوژی بالا به دلیل افشای عناصر کاربردی مانند ساختارهای اسکلتی و خدمات مکانیکی لولهکشی مشهور است. تمرینکنندگان عبارتند از نورمن فاستر و ریچارد راجرز، که از مرکز معروف پمپیدو در پاریس هستند، ظاهری شبیه به «درون بیرون» بودن میدهد.
گروه ممفیس – 1980
گروه ممفیس یک گروه طراحی و معماری ایتالیایی بود که توسط اتوره سوتساس در سال 1980 تأسیس شد و مبلمان، پارچه، سرامیک، شیشه و اشیاء فلزی پست مدرن را طراحی می کرد.
کار گروه ممفیس اغلب شامل ورقه ورقه پلاستیکی بود و با طراحی زودگذر با دکوراسیون رنگارنگ و انتزاعی و همچنین اشکال نامتقارن مشخص می شد که گاهی اوقات به طور دلخواه به سبک های عجیب و غریب یا قدیمی اشاره می کند.
ساختارشکنی – 1980
ساختارشکنی حرکتی از معماری پست مدرن است که تصوری از تکه تکه شدن ساختمان ساخته شده را به وجود می آورد. با فقدان هماهنگی، تداوم یا تقارن مشخص می شود. نام آن برگرفته از ایده «واشکنی» است، شکلی از تحلیل نشانه شناختی که توسط فیلسوف فرانسوی ژاک دریدا توسعه یافته است.
معمارانی که کارهایشان اغلب به عنوان ساختارشکنی توصیف می شود (اگرچه در بسیاری از موارد خود معماران این برچسب را رد می کنند) عبارتند از پیتر آیزنمن، فرانک گری، زاها حدید، رم کولهاس، دانیل لیبسکیند، برنارد تشومی، و کوپ هیملب(l)au.
معماری پایدار 1989
معماری پایدار معماری است که به دنبال به حداقل رساندن اثرات منفی زیست محیطی ساختمان ها با بهره وری و اعتدال در استفاده از مصالح، انرژی و فضای توسعه و اکوسیستم به طور کلی است. معماری پایدار از رویکردی آگاهانه به انرژی و حفاظت از محیط زیست در طراحی محیط ساخته شده استفاده می کند
این شامل اقدامات طراحی غیرفعال (مانند استفاده از جرم حرارتی برای ذخیره انرژی خورشیدی)، اقدامات فعال مانند مبدل های حرارتی زمین و پانل های خورشیدی، و در نظر گرفتن انرژی تجسم یافته، منبع و اثرات بالقوه زیست محیطی مصالح ساختمانی است.
Blobitecture – 2002
Blobitecture (از معماری blob)، blobism و blobismus اصطلاحاتی برای حرکتی در معماری هستند که در آن ساختمانها فرم ساختمانی ارگانیک، آمیبشکل دارند.
پارامتریسم – 2008
پارامتریسم سبکی در معماری آوانگارد معاصر است که به عنوان جانشین معماری پست مدرن و معماری مدرن ترویج می شود. این اصطلاح در سال 2008 توسط پاتریک شوماخر، شریک معماری زاها حدید (1950-2016) ابداع شد. پارامتریسم منشأ خود را در طراحی پارامتری دارد که بر اساس محدودیتهای یک معادله پارامتری است. پارامتریسم به برنامه ها، الگوریتم ها و رایانه ها برای دستکاری معادلات برای اهداف طراحی متکی است.