معماری پیشامدرن چیست
معماری پیشامدرن پلی بین معماری کهن و نو محسوب می شود. پلی که در یک سوی آن معماری را می بینیم که طی قرون متمادی تغییر چندانی به خود ندیده(کهن) و سوی دیگر این پل معماری وجود دارد که عادت به ثبات ندارد(نوین). در تبدیل چیزی به چیز دیگر همواره فرآیند این تبدیل مهم است، کرمی تبدیل به پروانه می شود، در پیله چه گذشته؟ آیا شرایط جوی مناسب بوده است؟ آیا پیله در دوران تبدیل ضربه نخورده است؟ آیا… تمام این سوالات اهمیت فرآیند تبدیل و تاثیر آن بر محصول نهایی را نشان می دهد. معماری پیشا مدرن همان مرحله تبدیل است، از همین رو آن را مرحله گذار می دانیم، مرحله ای میان کهنه و نو که اتفاقات آن منجر به شکل گیری آنچه هست شد.
بگذارید برای توصیف این مرحله گذار با شعار این معماری و با شعار این دوره(1750-1850) وارد بحث شویم: آزادی، برابری، برادری.(1) برای این که روح زمانه پیشا مدرن را بهتر درک کنیم باید خود را جای مردمان آن زمان بگذاریم، دیکته شدن قوانین لایتغیر الهی و اجرای آن توسط رابطان زمینی قدرت ابتکار عمل را از انسان گرفته بود، انسان خواسته یا ناخواسته تحت سلطه چیزی خوب بود. نگاه انتقادی مردمان آن دوران به پشتوانه تفکر رنسانسی که همچنان در یادشان مانده بود، تصمیم به تغییر اوضاع گرفتند. قوانین باید انسانی باشند و این پیش درآمدی در به دست آمدن یوسف گم گشته خواهد بود؛ آزادی!
انسانی که طعم خوش آزادی را چشیده است، در تلاش خواهد بود تا آن را در تمام ابعاد زندگی اش تکرار کند. معمار پیشامدرن، صور منسجم باروک را نمی پذیرد و آزادی پیشه می کند و این شروع کثرت مداری است. شاید با شنیدن عبارت کثرت مداری یا کثرت گرایی ناخودآگاه به یاد معماری پسامدرن بیفتیم(2)، ولی جرقه های اولیه آن را می توان در دوران پیشا مدرن جستجو کرد. در این دوران به جای تمرکز بر اصول زیبایی شناسی معماری، تمرکز بر اصل وجودی آن بود(3)، این هدف با خردگرایی جاری در روح این زمانه تلفیق شد و قرائت های متعدد از پدیده ای واحد را ارائه داد.
انقلاب های صنعتی و اجتماعی در این دوران که هر دو ریشه در شعار آزادی محور آن داشتند، در نهایت برای معماری محصولی مشخص پدید نیاوردند و این مشخصه دوران گذار است. شکستن چهارچوب ها و دنباله روی واژه آزادی بودن نتایجی را به همراه داشت مانند: عدم هویت، ایجاد کاربری های جدید و کاربرد دلخواه صور معماری (1)، که همگی در نهایت خاصیت معماری این دوره شدند. روح کثرت مدار این دوران منجر شد تا معمار پیشامدرن برای هر قسم بنا، سبکی را برگزیند که بیشتر برای آن کاربری برنامه دارد و این شروع عدم وحدت بود، مثلا برای کاربری کلیسا سبک گوتیک را برگزیدند و برای کاربری کتابخانه سبک کلاسیک را به کار میبردند. در عین حال بناهایی با کاربری یکسان، پیام هایی متفاوت داشتند که در بعضی مواقع یادآور تناقض بود.
در جمع بندی معماری پیشامدرن و ارتباط آن با بحث کلاس فرهنگ و معماری اسلامی، این طور به نظر می رسد که سوال اصلی ما: معماری خوب چیست؟ از این دوران ایجاد می شود. دورانی که بشر در آن از ذوق آزادی رو به آزمودن التقاط و ایجاد صور جدید می کند و در نهایت زیر انباشت محصولات حاصل از تکثرگرایی به دنبال سرنخی است که وحدت را پیدا کند. این گمگشتگی توام با لذت از نظر هنری وان دولد، معضلی اخلاقی است. در بررسی دوران پیشامدرن نکته ای جالب به چشم می خورد و آن هم این است که وصف این دوران تطبیق زیادی با وضعیت کنونی معماری ایران دارد و این موضوع مرا به یاد دوران گذاری که سپری نکردیم می اندازد.